به دیده جا دهدت گر رقیب دون، نروی!
چو آفتاب به هر روزنی درون نروی!
به طفلی ار چه در آغوش غیر میرفتی
تو سرو نازِ جوانی شدی کنون نروی
چو شعله جا به دلم کردهای، دگر زنهار
رقیب اگر دم سردی دمد برون نروی
هوای سردِ هوس با گلت مناسب نیست
برون سینة عاشق به صد فسون نروی
اگر به خاطر فیّاض ره کنی سهل است
ولیک در دل هر بلهوس درون نروی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیف حال و روزی است که شخص در آن به دلی زار و غمناک دچار است و احساساتش را درباره عشق و درد بیان میکند. شاعر ابتدا به محبوبش اشاره میکند که از حال او بیخبر است، اما معلوم میشود که او از این وضعیت آگاه شده است. در ادامه، شاعر به اثرات منفی بیداری دلشکستهها و بیدردی اشاره میکند و میگوید که هر قطره اشک او نمادی از عشق و درد است. همچنین از حس دوستی و غمخواری سخن میگوید و در نهایت تأکید میکند که تحمل درد ممکن نیست مگر آنکه در عشق آزاد باشیم. این شعر نشاندهنده تضاد بین عشق و درد، و همچنین امیدی به بهبودی در برابر مشکلات زندگی است.
هوش مصنوعی: اگر رقیب بیارزشی تو را تحقیر کند، نباید به آن توجه کنی! همانطور که آفتاب در هر روزنهای نفوذ نمیکند، تو هم نباید به مسائل پیشپاافتاده بپردازی.
هوش مصنوعی: اگرچه در زمان کودکی در آغوش دیگری بودی، اکنون به جوانی و زیبایی خود رسیدهای و دیگر نمیتوانی از آن بگذری.
هوش مصنوعی: چنان شوق و عشق در دلم شعلهور شدهای که اگر رقیب هم بخواهد با سخن سردی وارد شود، تو را هرگز ترک نخواهم کرد.
هوش مصنوعی: در هوای سردی که هوس میآفریند، حضور تو کنار گل مناسب نیست. نرو تا سینة عاشق با همهی فریبها و جاذبههایش خالی و تهی شود.
هوش مصنوعی: اگر به خاطر بخشندهای راهی را انتخاب کنی، انجام آن آسان است، اما دشوارتر این است که به عمق دل هر طمعکار نرسی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.