هر آه که درد از دل ناشاد برآرد
نورسته نهالی است که فریاد برآرد
ناید به کمند کسی آن آهوی وحشی
این صید دمار از دل صیّاد برآرد
چشم سیهی دیدهام امروز که نازش
صد فتنه ز شاگردی استاد برآرد
با قید تعلق نتوان عشق هوس کرد
آزاده سر از قید غم آزاد برآرد
بلبل به چمن گوش بر آواز نشسته است
تا نالة زارم شنود داد برآرد
این با که توان گفت که در خلوت خسرو
شمعی است که دود از دل فرهاد برآرد
فیّاض به ناکامی جاوید بنه دل
کس نیست که کام دل ناشاد برآرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.