دل مسیح ز دردم شکسته میگردد
طبیب بر سر من زود خسته میگردد
چه نازک است دل توبهام که بیتکلیف
به یک تبسّم ساغر شکسته میگردد
به چشمهساز نصیبم اگر دهند آبی
چو آبِ چشمة آیینه بسته میگردد
چه شایعست به گلزار داغ بالیدن
که برگ برگ درو دسته دسته میگردد
چو آسیا دل فیّاض از تموّج حال
تمام عمر به یک جا نشسته میگردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان دردها و احساسات عمیق انسانی میپردازد. هر آه و نالهای که از دلها برمیخیزد، مانند جوانهای است که فریاد میزند. عشق و وابستگی نمیتواند با هوسهای گذرا گره بخورد و تنها عشق واقعی میتواند انسان را از غم رهایی بخشد. بلبل در باغ نشسته و با گوش فرا دادن به نالهها، درد و رنج عاشق را احساس میکند. در این فضا، حتی در خلوت خسرو، شمعی وجود دارد که در پی نالههای فرهاد شکسته میشود. در نهایت، اشارهای به ناکامی و عدم دستیابی به آرزوها وجود دارد که نشان میدهد هیچ کس نمیتواند دل ناامید را شاد کند.
هوش مصنوعی: دل مسیح به خاطر درد و رنجها شکسته میشود و طبیب نیز به سرعت از رسیدگی به من خسته و خسته میشود.
هوش مصنوعی: دل توبهام چقدر حساس و شکننده است که تنها با یک لبخند، حال و روزش تغییر میکند و به هم میریزد.
هوش مصنوعی: اگر به من آب چشمهساز بدهند، همانند آبی خواهد بود که در آیینه به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: در گلزار، رایج شده که گلها به خاطر درد و رنج خود میبالند و هر کدام به طور جداگانه و به دستههای مختلف، پژمرده میشوند.
هوش مصنوعی: دل بخشنده و مهربان مانند آسیایی است که با وجود تغییرات و نوسانات زندگی، تمام عمر در یک جا آرام و متعادل باقی میماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.