آه جگر ماست که آتش شرر اوست
مژگان تر ماست که صد ابر تر اوست
زلف تو که چون راهزنان گوشه گرفتست
هر فتنه که در شهر شود زیر سر اوست
بلبل به قفس داشتن امروز روا نیست
صد گل به چمن گوش بر آواز پر اوست
آن بت که نه در دارد و نه خانه کدامست؟
کاین نالة بیچارة ما دربدر اوست
در عشق ز بس نالة فیّاض ضعیف است
از سینه سوی لب ره دور سفر اوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و نازنینی معشوق صحبت میکند که همیشه در ذهن شاعر حاضر است. شاعر به عشق و معجزهای که از لبخند معشوق ناشی میشود اشاره میکند و تأثیر عمیق آن بر احساساتش را بیان میکند. همچنین به زیبایی طبیعی و جاذبههای ظاهری او اشاره میکند که مانند آفتاب در زندگیاش میتابد و او را در بند خود گرفته است. در نهایت، شاعر از خیال و آرزوهای خود میگوید که تحت تأثیر زیبایی معشوق قرار دارد.
هوش مصنوعی: دل ما پر از درد و غم است که آتش آن به شدت شعله ور است، و اشکهای ما مانند ابرهایی است که از غم پُر شده و میبارند.
هوش مصنوعی: زلف تو که مانند دزدها در گوشهای کمین کرده، هر مشکلی که در شهر پیش میآید، به نوعی به او مربوط است.
هوش مصنوعی: امروز نگه داشتن بلبل در قفس مناسب نیست، زیرا صد گل در باغ هستند و مشغول گوش دادن به آواز او هستند.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف موجودی میپردازد که هیچ ویژگی ملموسی ندارد و در عین حال، ناله و فریاد عاشقان به سوی اوست. به نوعی به حالت ناامیدی و حیرت اشاره دارد، چرا که فرد با وجود اینکه به دنبال آن موجود میگردد، نه نشانهای از آن پیدا میکند و نه محلی برای یافتن او. در واقع، این شعر به جستجوی بینتیجه و عاطفی که در آن خالی بودن و غم وجود دارد، پرداخته است.
هوش مصنوعی: در عشق، به خاطر صدای ضعیف و نالان دل، احساسی عمیق از سینه به سمت لبها جاری میشود و این احساس گویای فاصلهای طولانی است که مسیری دشوار را طی کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
قد تو نهالیست که آتش ثمر اوست
دیوانه ی آن بادیه ام کاین شجر اوست
آراسته باد این چمن حسن که هر روز
فیض نوام از لاله و ریحان تر اوست
زلفت گرهی بست بهر قطره ی خونم
[...]
شاهی که سر چرخ برین خاک در اوست
در تمشیت کار قضا کارگر اوست
اوراق فلک دفتر فضل و هنر اوست
ایجاد بشر پرتو فیض نظر اوست
بحریست که ارواح ائمه گهر اوست
[...]
عشق است که علم دو جهان مختصر اوست
مجموعه احوال دو عالم خبر اوست
صد راهزنم در صف اندیشه نشسته
حرز دل آگاه نشین از نظر اوست
بیگانگیش بار دهد اشک ندامت
[...]
ماهم نه نهالی است که خورشید بر اوست
طوبی خس زیبا چمنی که این شجر اوست
مرغی که حرم را شرف از نسبت او بود
جاروب حرمگاه صنم بال و پر اوست
گه زهر فشاند به مگس، گه زند آتش
[...]
مرغی که رمیدن ز جهان بال و پر اوست
از عرش گذشتن سفر مختصر اوست
عشق و محیطی است که دلها گهر اوست
نیلی رخ افلاک ز موج خطر اوست
عشق تو همایی است که دولت اثر اوست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.