در دلم تیرگی از فرقت مشکینخالیست
که ازو هر نفسم آمده مشکل خالیست
مرغ دل کش نبود بال به سوی تو پرد
چه عجب از غم این دلشده فارغ بالیست
دود اندوه ملامت دل پر خون مرا
از غم طره مشکین عذار آلیست
از غم دهر به یک جام حمایت نکنی
ساقیا جانب رندان عجبت اهمالیست
صبح در دیر مغان مغبچه باده فروش
جام می داد صباحم چه همایون فالیست
بین سوی پیر زن عشوه گر دهر که چون
رستمانند زبونش چه عجایب زالیست
هجر آن ماه دو هفته کشدم ای فانی
«ما هم این هفته شد از شهر و به چشمم سالیست»
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد و غم ناشی از جدایی از معشوق و تیرگی دلش صحبت میکند. او میگوید که در دلش تاریکی و ناراحتی وجود دارد و در هر نفسی که میکشد، مشکل و غم را احساس میکند. اظهار میکند که دلش به سوی معشوق پرواز نمیکند و این وضعیت او را دچار پریشانی کرده است. همچنین، او نگرانی و آه و فغانش از درد فراق معشوق را توصیف میکند و از ساقی میخواهد که در این شرایط خوشی و حمایت به او بدهد. شاعر به زیباییهای عالم و اعمال عیش و نوش نیز اشاره میکند و در نهایت از هجران معشوق میگوید که به اندازهای طولانی است که برای او مانند یک سال سپری شده است.
هوش مصنوعی: دل من از جدایی آن معشوق سیاهچهره تاریک و خالی است، و هر نفسم به خاطر این جدایی دچار مشکل و سختی است.
هوش مصنوعی: این شعر به حسرت و درد دل اشاره دارد. شاعر بیان میکند که دلشنسپر شده و نمیتواند به سمت معشوق پرواز کند. این وضعیت او را از غمهایی که دارد، بیخیال کرده است. در واقع، نبودن قدرت پرواز به سوی معشوق، نشانهای از غم عمیق اوست.
هوش مصنوعی: دودی که ناشی از غم و اندوه من است، دل زخمیام را میسوزاند و این غم به خاطر زیبایی موهای تیرهات است.
هوش مصنوعی: ای ساقی، با وجود غمهای دنیا، تو دستکم یک جام به من بده! دلنگرانی برای این رندان نشاندهنده کمتوجهی توست.
هوش مصنوعی: صبح در خانقاه شرابفروشان، دخترک شرابفروش به من جام میداد. بیداری من چه خوشیمن و نیکوست!
هوش مصنوعی: به زنی اشاره دارد که در پیری و زیبایی چشمانش، جذابیت و فریبندگی خاصی دارد. او در زندگی خود با سختیها و مشکلات زیادی روبرو شده و حالا داستانها و تجربیات جالبی از روزهای جوانیاش را در دل دارد.
هوش مصنوعی: دوری از آن ماه زیبا را دو هفته تحمل کردم، اما ای انسان! من هم این هفته را از شهر دور بودهام و برای چشمانم، این مدت یک سال میگذرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست
حالِ هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست
مردم دیده ز لطفِ رخِ او در رخِ او
عکس خود دید، گمان برد که مشکین خالیست
میچکد شیر هنوز از لبِ همچون شکرش
[...]
بی تو هر روز مرا ماهی و هر شب سالیست
شب چنین، روز چنان، آه! چه مشکل حالیست!
هرگزت نیست بر احوال غریبان رحمی
ما غریبیم و تو بی رحم، غریب احوالیست!
گر فتد مردم چشمم برخت، روی مپوش
[...]
نه دمکراسی داشته و نه سوسیالیست
دو گروهند ولی مقصدشان بس عالیست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.