گنجور

 
امیرعلیشیر نوایی

قدم به کلبه‌ام از لطف بیکرانهٔ توست

که بنده بنده تو بود و خانه خانهٔ توست

شب به کوی وی ای دل چه‌ها فتاده که روز

به شهر و کوه و دمن خلق بر فسانهٔ توست

گدایم و تو غنی ای جوان باده‌فروش

زکاتی از همه خم‌ها که در خزانهٔ توست

ز خاک پای تو شد روشنم نظر که مرا

سواد دیده چو گل میخ آستانهٔ توست

درآمدی به دلم مست و تیغ ظلم به دست

کنون بهر سوی دل بنگرم نشانهٔ توست

صدای نغمه‌ات ای مطرب او فتاد به دیر

که پای‌کوبی رندان ازان ترانهٔ توست

ز هر مراد که دورند بیدلان ای چرخ

چون بنگرند به یک حیله یا بهانهٔ توست

به عشق مغبچگان تا فتادی ای فانی

سرود راه فنا نغمه مغانهٔ توست

 
 
 
ناصر بخارایی

مرا که نشوهٔ‌ روح از می مغانهٔ توست

دماغ عقل تر از نغمهٔ ترانهٔ‌ توست

نی‌ام چو عود که از چنگ یار می‌نالد

خروش من همه از نالهٔ چغانهٔ توست

نشان زلف تو آمد ختامهٔ مسک

[...]

حافظ

رَواقِ منظرِ چشمِ من آشیانهٔ توست

کَرَم نما و فرود آ که خانه، خانهٔ توست

به لطفِ خال و خط از عارفان ربودی دل

لطیفه‌های عَجَب زیرِ دام و دانهٔ توست

دلت به وصلِ گل ای بلبلِ صبا خوش باد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه