گنجور

 
امیرعلیشیر نوایی

کار در دیر به غیر از جستن آن ماه نیست

کش ز اهل خانقه جستم یکی آگاه نیست

یک قدح خوردم که شد دود از دماغم سوی چرخ

چرخ گو خون خور ازین معنی که دود آه نیست

هر سفال کهنه در دیر مغان شد جام جم

زانکه آنجا هیچ فرقی در گدا و شاه نیست

دوخت از گل میخ انجم پای گردون شام هجر

کش تحرک سوی صبح وصل آن دلخواه نیست

دل نه بندی جز به هست مطلق ار عقلیت هست

زانکه هستی‌های موهومت شده ناگاه نیست

گر لب و زلفت بود زنار می ای مغبچه

سجده پیش ابرویت هیچم کنون اکراه نیست

زاهد اندر سجده دور از حق فتاده رند را

دست بردن سوی ساغر جز به بسم الله نیست

فانیا در کشتزار عشق بر خوردن ز وصل

جز به رخسار چو کاه و ناله‌ای جانکاه نیست

 
 
 
امامی هروی

ایدل اندر پرده تقدیر کس را راه نیست

هیچ فهم از کشف اسرار سپهر آگاه نیست

فتنه ی گیتی مشو، زیرا که در زیر سپهر

یوسف امید اگر برجاست جز در چاه نیست

بر جوانی دل منه، چون دست فرمان فنا

[...]

حافظ

زاهدِ ظاهرپرست از حالِ ما آگاه نیست

در حقِ ما هر چه گوید جایِ هیچ اکراه نیست

در طریقت هر چه پیشِ سالک آید خیرِ اوست

در صراطِ مستقیم ای دل کسی گمراه نیست

تا چه بازی رخ نماید بیدَقی خواهیم راند

[...]

حسین خوارزمی

دوست از حال دل آشفتگان آگاه نیست

آه کز دست غمش ما را مجال آه نیست

باد نوروزی ز گلشن میرسد لیکن چه سود

کز گل صد برگ من بوئی بدو همراه نیست

کشور دل بی حضور او خراب آباد شد

[...]

شیخ بهایی

زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نیست

در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست

بر در میخانه رفتن کار یک رنگان بود

خود فروشان را به کوی می فروشان راه نیست

هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از شیخ بهایی
نظیری نیشابوری

داند اخلاص مرا وز حال من آگاه نیست

در دلش ره دارم و بر آستانم راه نیست

بخت با ما سرکش است و مدعا با ما به جنگ

کهربای شوق ما را جذبه یک کاه نیست

فصل ها شد در تباهی، برنیامد عمر ما

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه