گنجور

 
امیرعلیشیر نوایی

گر حکم قتلم فرمود دلخواه

جان مژده دادم الحمدلله

ای شیخ جاهل در دیر و اهل

ما را که نبود سوی حرم راه

ساقی مستم می ده به دستم

کز توبه ام شد بودن به اکراه

آورده بلبل افسانه گل

مائیم و صد آه از هجر آن ماه

ما را براندند و آخر بخواندند

زهاد عاقل رندان آگاه

ای شیخ سرکش پاکی زهر غش

بادا پناهت پاکان درگاه

نبود به فانی زهد نهانی

رندست و عاشق والله بالله

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
حافظ

عیشم مدام است از لعل دلخواه

کارم به کام است الحمدلله

ای بخت سرکش تنگش به بر کش

گه جام زر کش گه لعل دلخواه

ما را به رندی افسانه کردند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از حافظ
فیض کاشانی

امر خلافت، گر نیست دلخواه

گردن نهادیم، الحکم لله

خلقی به تضلیل، از راه بردند

پیران جاهل، شیخان گمراه!

ما پیر و جاهل، کمتر شناسیم!

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فیض کاشانی
بیدل دهلوی

بر شعله تا چند نازیدن‌کاه

در دولت تیز مرگی‌ست ناگاه

صد نقص دارد ساز کمالت

چندین هلال است پیش و پس ماه

در فکر خویشیم آزادگی کو

[...]

مشتاق اصفهانی

از پرتو مهر، شد آخر آن ماه

محفل فرزندم، الحمدالله

دامان خرگاه، تا برزد آن ماه

شد ماه پنهان، در زیر خرگاه

ما را بکویش خیزد چه از آه

[...]

طبیب اصفهانی

آرد شبیخون چون هجرت ای ماه

گیرد بلندی شبهای کوتاه

مجنون محزون گریان به وادی

لیلای سرخوش خندان به خرگاه

از میوه تو ای نخل سرکش

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه