گر حکم قتلم فرمود دلخواه
جان مژده دادم الحمدلله
ای شیخ جاهل در دیر و اهل
ما را که نبود سوی حرم راه
ساقی مستم می ده به دستم
کز توبه ام شد بودن به اکراه
آورده بلبل افسانه گل
مائیم و صد آه از هجر آن ماه
ما را براندند و آخر بخواندند
زهاد عاقل رندان آگاه
ای شیخ سرکش پاکی زهر غش
بادا پناهت پاکان درگاه
نبود به فانی زهد نهانی
رندست و عاشق والله بالله
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی تضاد میان عشق و زهد و نگاهی انتقادی به ریاکاری مذهبی است. شاعر از وصال و وصیت عاشقانه خود سخن میگوید و ابراز خوشحالی میکند حتی اگر به قتلش دستور دهند. او به زهد خشک و بیروح شیخها حمله میکند و عشق و مستی را برتر از زهد بیمعنا میداند. در نهایت، او از رندان و عارفان واقعی یاد میکند که به جای ظواهر، به عمق عشق و حقیقت میپردازند.
هوش مصنوعی: اگر مقدر شده که جانم را بگیرند، با کمال مسرت و شکرگزاری میگویم: سپاس خدا را.
هوش مصنوعی: ای عالم نادان، در میکده نشستهای و نمیدانی که اهل ما چگونه به حرم خدا راهی ندارند.
هوش مصنوعی: ای ساقی، بادهای به من بده که دیگر از توبهام پشیمان شدهام و نمیخواهم دیگر به آن پایبند باشم.
هوش مصنوعی: بلبل داستانگو از عشق و زیبایی گل سخن میگوید و دلش به خاطر دوری آن ماه زیبا پر از آه و حسرت است.
هوش مصنوعی: ما را از جمع خود راندند و در پایان، زاهدان عاقل و رندان آگاه ما را به یاد آوردند.
هوش مصنوعی: ای استاد سرکش، دوری از پاکی تو مانند زهر است، بنابراین پناه تو باید محلّ امنی برای پاکان باشد.
هوش مصنوعی: در این دنیا، زهد و دینداری واقعی از آن کسی است که در دل عشق و شور و حال دارد و در عین حال از دیدهها پنهان است. چنین فردی به حقیقت فانی و گریز از خود را میشناسد و در این مسیر، عشق را به خداوند میسازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عیشم مدام است از لعل دلخواه
کارم به کام است الحمدلله
ای بخت سرکش تنگش به بر کش
گه جام زر کش گه لعل دلخواه
ما را به رندی افسانه کردند
[...]
امر خلافت، گر نیست دلخواه
گردن نهادیم، الحکم لله
خلقی به تضلیل، از راه بردند
پیران جاهل، شیخان گمراه!
ما پیر و جاهل، کمتر شناسیم!
[...]
بر شعله تا چند نازیدنکاه
در دولت تیز مرگیست ناگاه
صد نقص دارد ساز کمالت
چندین هلال است پیش و پس ماه
در فکر خویشیم آزادگی کو
[...]
از پرتو مهر، شد آخر آن ماه
محفل فرزندم، الحمدالله
دامان خرگاه، تا برزد آن ماه
شد ماه پنهان، در زیر خرگاه
ما را بکویش خیزد چه از آه
[...]
آرد شبیخون چون هجرت ای ماه
گیرد بلندی شبهای کوتاه
مجنون محزون گریان به وادی
لیلای سرخوش خندان به خرگاه
از میوه تو ای نخل سرکش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.