گنجور

 
امیرعلیشیر نوایی

چو با صد حسرتش از دور بینم

چه راه آنکه با آن مه نشینم

ز اشکم آستانش نیز تر شد

چو آب او گذشت از آستینم

براند تندباد قهرش از خشم

اگر چون گرد بر کویش نشینم

پی یک دیدنش وانگاه مردن

شده عمری که هر سو در کمینم

نیازم صد هزار و هر یکی را

فزون زان ناز به آن نازنینم

به امیدی که شاید پا رساند

به راهش سده شد عمری جبینم

چه سازی منع فانی زاهد از عشق

تو در قسمت چنان و من چنینم

 
 
 
باباطاهر

سر کوه بلند چندان نشینم

که لاله سر بر آره مو بچینم

الاله بیوفا بی بیوفا بی

نگار بیوفا چون مو گزینم

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از باباطاهر
مولانا

من از عالم تو را تنها گزینم

روا داری که من غمگین نشینم؟!

دل من چون قلم اندر کف توست

ز توست ار شادمان و گر حزینم

به جز آنچه تو خواهی من چه باشم؟

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه