یاران که یکیک از من بیدل جدا شدند
کس را وقوف نیست که هر یک کجا شدند
بیگانگی چو بوده در آخر طریقشان
اول چرا به هجرکشان آشنا شدند
ای کاش خاک وادیشان بودمی چو گرد
از باد مرگ چون که فراز هوا شدند
صد حیف دان ز کوه و قاران خاکوش
کز تندباد حادثه هرسو هبا شدند
آرام رفت از دل من تا ز باغ دهر
آرام ناگرفته به سان صبا شدند
گل چون گیا نمایدم از گلشن جهان
ز اندوه اینکه آن همه گلها گیا شدند
بودند از وفا همه چون عمر بس عزیز
عمر عزیزوار همه بیوفا شدند
غایب ز دیدهاند و به دل جمله در حضور
از دل نرفتهاند گر از چشم ما شدند
فانی از آن طریق فنا کرد اختیار
کان همرهان شدند به راه فنا شدند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یاران که بوده اند ندانم کجا شدند؟
یارب، چه روز بود که از ما جدا شدند؟
گر نوبهار آید و پرسد ز دوستان
گو، ای صبا، که آن همه گلها گیا شدند
ای گل، چو آمدی ز زمین گو چگونه اند؟
[...]
آنان که مست باده قالوا بلی شدند
در کربلا به درد و یل مبتلا شدند
دیدند چون رضای خدا را به بذل جان
دادند تن ز شوق به قتل و رضا شدند
به یگانگی ز خلق نموددن اختیار
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.