ای خوش آنانکه سحر دامن یاری گیرند
قدح باده پی دفع خماری گیرند
رفعت پیر مغان بین که فلک را به نجوم
ز آتش غیرت او دود شراری گیرند
خاک آن شاه و شانم که گه کشتن خلق
ترک صد خون ز فغان دل زاری گیرند
ما به رندی چو علم بر در میخانه زدیم
نه که ارباب نصیحت پی کاری گیرند
اول آنست که رندان ز جهان دامن خویش
در نوردند ولی دامن یاری گیرند
گفتمش جان ز پی بوسه ای گیرند بتان
زیر لب خندزنان گفت که آری گیرند!
خلق زیر فلک آن روز بگیرند قرار
فانیا کز روش افلاک قراری گیرند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به ستایش افرادی میپردازد که در سحرگاهان از دوستان و محبت یاری میجویند و با نوشیدن شراب، خماری را از خود دور میکنند. او به قدرت و شکوه پیر مغان اشاره میکند و این که چگونه آتش غیرت او بر آسمان تاثیر میگذارد. همچنین، شاعر به حالتی اشاره میکند که برخی افراد برای کشتن دیگران، چندین خون را نثار میکنند. او و رندان به جای پیروی از نصیحتهای معمول، به دنیای رندی و میخواری میپردازند و آزادی و شادی را در میخانه جستجو میکنند. شاعر در نهایت به عدم ثبات و سرعت تغییرات در زندگی بشر اشاره دارد و میگوید که آرامش حقیقی در این دنیای فانی به سختی ممکن است.
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسانی که در صبح زود به آغوش یار خود میروند و با نوشیدن شراب، غم و خستگی خود را دور میکنند.
هوش مصنوعی: بنگر به عظمت و مقام پیر مغان که چگونه ستارگان آسمان به خاطر غیرت و تعصب او، آتش و شعلهای را به وجود میآورند.
هوش مصنوعی: خاک من از آن شاه و سرزمینی است که وقتی مردم را میکشند، صدها نفر از دلهای زار و نالان خون میریزند.
هوش مصنوعی: ما با فریبندگی و زیرکی به در میخانه رفتیم، نه اینکه صاحبنظران نصیحت کنند که به دنبال کاری برویم.
هوش مصنوعی: اولین نکته این است که عارفان و رندان در جستجوی حقیقت و معنای عمیقتر از زندگی، از معایب و ناپاکیهای دنیا دوری میکنند، اما در عین حال به دوستی و یاری دیگران نیز اهمیت میدهند و تلاش میکنند تا با هم همراه شوند.
هوش مصنوعی: من به او گفتم که عشق با بوسههایی از زیبایی آغاز میشود، او زیر لب خندید و تأیید کرد که اینطور است.
هوش مصنوعی: روزگار روزی فرا میرسد که مردم زیر آسمان آرامشی خواهند یافت، آرامشی که از قوانین آسمانی نشأت میگیرد و به آنها قرار میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نقدها را بُوَد آیا که عَیاری گیرند؟
تا همه صومعه داران پیِ کاری گیرند
مصلحت دیدِ من آن است که یاران همه کار
بِگُذارَند و خَمِ طُرِّهٔ یاری گیرند
خوش گرفتند حریفان سرِ زلفِ ساقی
[...]
ای خوش آنان که خم طره یاری گیرند
یکدم از پیچ و خم دهر کناری گیرند
تا ازین لجه رسد زورق امید به لب
لب جوی و لب جام و لب یاری گیرند
تا درین بی سر و بن صیدگه آزاد زیند
[...]
مهر را سوختگان بوته خاری گیرند
ماه را زنده دلان شمع مزاری گیرند
چون گشایند نظر مملکتی بگشایند
باز چون چشم ببندند حصاری گیرند
آسمانها مگر از گردش خود سیر شوند
[...]
نقدها را بود آیا که عیاری گیرند؟
تا همه شیعه نمایان پی کاری گیرند؟
هان مکن دعوی ایمان و تشیع فاسق!
زانکه رسوا شوی آن دم که عیاری گیرند!
مهر پیغمبر و آلش به زبان ناید راست
[...]
نقدها را بود آیا که عیاری گیرند
تا همه صومعه داران پی کاری گیرند
مصلحت دیدِ من آنست که یاران همه کار
بگذارند و سرِ زلف نگاری گیرند
خوش گرفتند حریفان سرِ زلف ساقی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.