گنجور

 
امیرعلیشیر نوایی

شب که آمد مست آن مه توبه کاران را چه شد؟

من اگر مردم بگو شب زنده داران را چه شد؟

چون برون آمد نه دل بگذاشت نی عقل و نه دین

گر به رندان زد بلا پرهیزکاران را چه شد؟

مردم از مخموری و جام شرابم کس نداد

زاهد ار معذور باشد میگساران را چه شد؟

ظلمت هجرم عجب تیرست در دشت فراق

لمعه های برق وصل کوهساران را چه شد؟

یک گل خندان که امسالم ز باغ دل نروست

گریه بر حالم نکرد ابر بهاران را چه شد؟

شعله ای نفتاد در دلهای ما افسردگان

صیحه مستی رسان هوشیاران را چه شد؟

فانیا از جور یاران زمان غمگین مباش

یار خود کی بودت ار گویی که یاران را چه شد؟

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
حافظ

یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد؟

دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد؟

آب حیوان تیره گون شد خضر فَرُّخ پِی کجاست

خون چکید از شاخِ گل بادِ بهاران را چه شد؟

کس نمی‌گوید که یاری داشت حقِّ دوستی

[...]

صائب تبریزی

جان به تنگ آمد زکلفت غمگساران را چه شد؟

دل به جان آمد ز وحشت دل شکاران را چه شد؟

زاهدان سنگدل بستند اگر کشتی به خشک

همت دریا رکاب میگساران را چه شد؟

بر نمی آرند خاری همرهان از پای هم

[...]

مشتاق اصفهانی

یار یار امروز یاری نیست یاران را چه شد

کس بکس مهری ندارد دوستداران را چه شد

دجله‌ها خشگید و از دریا بخاری برنخواست

کشت عالم زرد گشت ابر بهاران را چه شد

هیچ کس زین دوستان ظاهری نبود که نیست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه