زهی! جمال تو رشک بتان یغمایی
وصال تو هوس عاشقان شیدایی
عروس حسن تو را هیچ در نمییابد
به گاه جلوهگری دیدهٔ تماشایی
بدین صفت که تویی بر جمال خود عاشق
به غیر خود، نه همانا، که روی بنمایی
حجاب روی تو هم روی توست در همه حال
نهانی از همه عالم، ز بسکه پیدایی
بهر چه مینگرم صورت تو میبینم
ازین میان همه در چشم من تو میآیی
همه جهان به تو میبینم و عجب نبود
ازان سبب که تویی در دو دیده بینایی
ز رشک تا نشناسد تو را کسی، هر دم
جمال خود به لباس دگر بیارایی
تو را چگونه توان یافت؟ در تو خود که رسد؟
که هر نفس به دگر منزل و دگر جایی
عراقی از پی تو دربه در همی گردد
تو خود مقیم میان دلش هویدایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل به وصف زیبایی معشوقش میپردازد و میگوید که جمال او باعث حسرت دیگران است. وصال او آرزوی عاشقان است و زیباییاش به قدری شگفتانگیز است که هیچکس نمیتواند مانند او را پیدا کند. معشوق، خود را در هر حالتی نمایان میکند و وجودش در عین حال پوشیده است. شاعر میبیند که هر چیزی در نظرش به زیبایی معشوقش تبدیل میشود و او را در همه چیز مییابد. او ابراز میکند که دیگران نخواهند توانست او را بشناسند، چون جمالش بسیار فریبنده و متغیر است. در نهایت، شاعر به حال خود میپردازد و بیان میکند که در پی این معشوق در جستجوی اوست، در حالی که او در دل او حضوری بارز دارد.
هوش مصنوعی: عجب! زیبایی تو باعث حسد بتهای یغماگر شده و وصال تو آرزوی عاشقان دیوانه را برانگیخته است.
هوش مصنوعی: عروس زیبایی تو هیچکس را در زمان نمایشت نمیتواند ببیند، زیرا چشمان تماشاگران فقط تو را میبینند.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی بیانگر عشق و زیبایی است. گویا شاعر میگوید که چهره و زیبایی تو آنقدر جذاب است که عاشق شدن به غیر از خودت غیرممکن است. به عبارت دیگر، زیبایی تو به قدری خیرهکننده است که اگر کسی بخواهد به دیگری علاقهمند شود، نمیتواند به جز تو به کسی نگاه کند.
هوش مصنوعی: حجاب و پوشش تو همیشه بر روی خود تو است و در هر شرایطی از چشم همه پنهان هستی، به خاطر اینکه چقدر روشن و واضح هستی.
هوش مصنوعی: هر چه به اطرافم نگاه میکنم، تنها چهره تو را میبینم و از میان همه چیزها، فقط تو در ذهنم میآیی.
هوش مصنوعی: من در تمام جهان تو را میبینم و این برای من شگفتانگیز نیست، زیرا تو در چشمهای بینای من حاضر هستی.
هوش مصنوعی: تا زمانی که کسی نتواند تو را حسادت کند، هر لحظه زیبایی خود را به پوششی تازه تر بیارایی.
هوش مصنوعی: یافتن تو چگونه ممکن است؟ وقتی که خودت در خودت نمیآیی؛ زیرا هر لحظه به مکانی دیگر و حالتی دیگر منتقل میشوی.
هوش مصنوعی: عراقی به دنبال تو در هر گوشه و کناری میگردد و تو خود در دل او مثل یک حقیقت روشن حضور داری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرفتمت که رسیدی بدانچه میطلبی
گرفتمت که شدی آنچنان که میبایی
نه هر چه یافت کمال از پیش بود نقصان
نه هر چه داد، ستد باز چرخ مینایی؟!
بزلف مشکی، جانا، بچهره دیبایی
چو تو نباشد، دانم، کسی بزیبایی
مرا تو گویی: در هجر من شکیبا شو
کرا بود ز چنین صورتی شکیبایی ؟
زبان ببندی و هر ساعت از حدیث مرا
[...]
بر من آمد دوش آن در چشم بینائی
ز بهر جستن تدبیر رای فردائی
هرآنچه داشت بدل راز پیش من بگشاد
بلی چنین سزد از یکدلی و یکتائی
چه گفت گفت بخواهم شدن ز تو یکچند
[...]
کریم بار خدایا به ما توبه شائی
غریب نیست اگر بر همه ببخشائی
اسیر و عاجز و بیچاره و گنهکاریم
نهاده گوش به امر تو تا چه فرمائی
به درگه تو چه خیزد ز ما و طاعت ما
[...]
بزرگوارا در انتظار بخشش تو
نمانده است مرا طاقت شکیبائی
سه چیز رسم بود شاعران طامع را
نخست مدح و دوم قطعه تقاضائی
اگر بداد سوم شکرا اگر نداد هجا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.