الا، قد طال عهدی بالوصال
و مالی الصبر عن ذاک الجمال
به وصلم دست گیر، ای دوست، آخر
به زیر پای هجرم چند مالی؟
یضیق من الفراق نطاق قلبی
و یشتاق الفؤاد الی الوصال
چه خوش باشد که پیش از مرگ بینم!
نشسته با تو یک دم جای خالی
فراقک لا یفارقنی زمانا
فمالی للجهر مولائی و مالی
دلا، درمان مجو، با درد خو کن
بجای وصل هجران است، حالی
اما ترثی لمکتئب حزین
یان من النوی طول اللیالی
دلا، امیدوار وصل میباش
ز درد هجر آخر چند نالی؟
زمانا کنت لا ارضی بوصل
فصرت الان ارضی بالخیال
به دل نزدیکی، ار چه دوری از چشم
دلم را چون همیشه در خیالی
احن الیک و العبرات تجری
کما حق العطاش الی الزلال
عراقی، تا به خود میجویی او را
یقین میدان که دربند محالی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دوری و فراق محبوبش میگوید و از احساس درد و اندوهی که به خاطر این جدایی تحمل میکند. او به دوستی فراخوان میدهد تا او را در وصال یاری کند و حسرت لحظهای بودن در کنار محبوبش را دارد. شاعر اشاره میکند که این فراق برای او غیرقابل تحمل شده و قلبش تنگ شده است. او همچنین از امید به وصال و آرزوی دیدار دوباره سخن میگوید و از رنجی که به خاطر این جدایی میکشد، مینالد. در نهایت، او تاکید میکند که عشق و اشتیاق به وصال همیشه در دلش وجود دارد، حتی اگر جدایی طولانی باشد.
هوش مصنوعی: ای وای، مدت زیادی است که از وصال معشوقم گذشته و من دیگر نمیتوانم در برابر آن زیبایی تحمل کنم.
هوش مصنوعی: ای دوست، به من بپیوند و مرا نجات بده، چون دیگر نمیتوانم زیر بار فراق تو تحمل کنم.
هوش مصنوعی: دلم از جدایی تنگ میشود و جانم مشتاق وصل و نزدیکی با تو است.
هوش مصنوعی: چقدر خوب است که قبل از مرگ، فرصتی پیش بیاید تا لحظهای با تو باشم و جای خالی دیگران را احساس نکنم.
هوش مصنوعی: دوست غایب من هرگز از من دور نمیشود، پس چه باید بگویم دربارهی ارتباط خودم با مولایم و احساسی که دارم؟
هوش مصنوعی: ای دل، به دنبال درمان نباش، با درد خود عادت کن، زیرا در حال حاضر به جای وصل، جدایی است.
هوش مصنوعی: اما تو از آنچه بر من گذشته و غمهای نوشته شده بر دل من، چیزی را به یاد نمیآوری ای کسی که درازای شبها را میسنجی.
هوش مصنوعی: ای دل، چرا از درد جدایی اینقدر ناله میکنی؟ امید داشته باش که به وصالت برسم.
هوش مصنوعی: مدتی به خاطر وصال معشوق راضی نبودم، اما حالا به خیال او راضیام.
هوش مصنوعی: اگرچه از دیده دور هستی، اما در دل و فکر من همیشه نزدیک و حضور داری.
هوش مصنوعی: مناجات میکنم و اشکهایم مانند افرادی که تشنه هستند به سوی آب زلال سرازیر میشود.
هوش مصنوعی: وقتی به خودت مینگری، به یاد داشته باش که او در بند چیزهای غیرممکن و خیالی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چنین زرد و نوان مانند نالی
نکردهستم غم دلبر غزالی
نه آنم من که خنبانید یارد
مرا هجران بدری چون هلالی
نه مالیده است زیر پا چو خوسته
[...]
نگر تا از بلای او ننالی
که گر نالی ز ناله بر محالی
الا تا بر زمین و بر حوالی
ز دیبا گسترد نیسان نهالی
مبادا گیتی از دو شاه خالی
ز شه بونصر و خسرو بوالمعالی
ز هر دو خصم پست و دوست عالی
[...]
مرا وقتی خوشست امروز و حالی
قدحها پر کنید و حجره خالی
که داند تا چه خواهد بود فردا
بزن رود و بیاور باده حالی
رهی دلسوزتر از روز هجران
[...]
بنانک مستعد بالنوال
و شأنک غالب فی کل حال
تو آن شاهی که اقلیم خرد را
خجسته طالع و فرخنده فالی
و امرک لو خصصت به الثریا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.