گنجور

 
امامی هروی

از هنر مرد بهره ور گردد

چون بر صاحب هنر گردد

قطره آب مختصر باشد

چون بدریا رسد گهر گردد

صحبت نیشکر چو یابد آب

بضرورت همه شکر گردد

سنگ چون بر دوام می تابد

نظر آفتاب زر گردد

چه عجب گر ز صحبت نیکان

مردم نیک نیکتر گردد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مسعود سعد سلمان

ماهوک در میان چو در گردد

مجلس از خرمی دگر گردد

خاقانی

زهر با یاد تو شکر گردد

شام با روی تو سحر گردد

درد عشق تو بوالعجب دردی است

که چو درمان کنم بتر گردد

نتواند نشاند درد دلم

[...]

عطار

گر نکوییت بیشتر گردد

آسمان در زمین به سر گردد

آفتابی که هر دو عالم را

کار ازو همچو آب زر گردد

زآرزوی رخ تو هر روزی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه