گنجور

 
ابن یمین

من ار چند باری بدل گفته ام

که چون هست کار جهان منقلب

جهان جهانرا بشادی گذار

مکن خویشتن را بغم مضطرب

ولیکن دل خسته هم روز غم

بشب چون رساند بلهو و لعب

چو چرخ کهن هر دم از نو غمی

نهد پیش من حیث لا یحتسب

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مسعود سعد سلمان

سه شنبه به مریخ دارد نسب

چرا باده ندهی مرا ای عجب

بده باده لعل مریخ رنگ

که مانند مریخ تابد به شب

شود مر مرا باده تلخ نوش

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه