گنجور

 
ابن یمین

ای همای همت عالی تو

کر کسان چرخ را کرده شکار

از هوای مجلست باز آمدم

انزوا کردم چو سیمرغ اختیار

همچو صعوه دم زدم بر رنگ از آن

شد حریفت عندلیب آسا هزار

یک بطی می هست چون چشم خروس

جلوه ئی کن سوی من طاووس وار

تا بشادی هردو چون زاغ کمان

گوشه ئی گیریم رغم روزگار

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
مسعود سعد سلمان

رأی مجلس کرد رای شهریار

پادشاه تاج بخش تاجدار

سیف دولت شاه محمود آنکه شد

مجلس او آسمان افتخار

ای خداوند خداوندان دهر

[...]

سنایی

زینهار ای یار ِگلرخ زینهار

بی‌گنه بر من مکن تیزی چو خار

لالهٔ خود رویم از فرقت مکن

حجرهٔ من ز اشک خون چون لاله‌زار

چون شکوفه گرد بدعهدی مگرد

[...]

وطواط

ای ز دولت دست جاهت را سوار

هیچ میدان چون تو نادیده سوار

عدل تو بفزود زینت ملک را

زینت ساعد بیفزاید سوار

حزم تو چون خاک و عزم تو چو باد

[...]

قوامی رازی

خواجه شغل بنده را تیمار دار

تا کمر پیشت ببندم بنده وار

وقت من خوش دار و برگم ده که من

خوشترین وقتی تو را آیم به کار

تا بود نام محمد بر سرت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه