گنجور

 
بلند اقبال

دل من نه عزم باغ و نه هوای راغ دارد

به خیال توهم از آن هم از این فراغ دارد

بلی آنکه راست در بر چوتودلبری سمنبر

نه به فکر باغ باشد نه خیال راغ دارد

چوخط توسبزه هرگز به کدام راغ روید

چو لب توغنچه گلبن به کدام باغ دارد

ز غمت نگشته گر لاله ز گریه کور از چه

رخ او شده است خونین وهمیشه داغ دارد

ندهد به پیش رخسار تو آفتاب پرتو

بر آفتاب آری چه ضیاء چراغ دارد

نه فتد به سرخمارش نشود ز نشئه فارغ

ز شراب عشقت آنکس که بهکف ایاغ دارد

شده زلف توپریشان چو دل بلنداقبال

مگر از دل پریشان من او سراغ دارد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
حافظ

دل ما به دور رویت ز چمن فَراغ دارد

که چو سرو پایبند است و چو لاله داغ دارد

سرِ ما فرونیاید به کمانِ ابروی کس

که درون گوشه‌گیران، ز جهان فَراغ دارد

ز بنفشه تاب دارم که ز زلفِ او زند دم

[...]

نظام قاری

دل ما بدور رویت زچمن فراغ دارد

که چو سر و پای بندست و چو لاله داغ دارد

دل ما بوصل ارمک زقبا فراغ دارد

که بدگمه پای بندست وز درز داغ دارد

شده ام بجیب اطلس شب عنبرینه گمره

[...]

غروی اصفهانی

ز فراق لالۀ روی تو سینه داغ دارد

دل داغدیده از سینۀ من سراغ دارد

دل چرخ پیر بگداخت بنو جوانی تو

چه دلی است خام کز سوخته ای فراغ دارد

بتو بود روشن ای شمع جهانفروز مادر

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از غروی اصفهانی
صغیر اصفهانی

شده گم دلم که از هجر چو لاله داغ دارد

بچنین نشان عزیزان که دلی سراغ دارد

ز شراب ساقی‌ام شب دل و جان برقص‌ام د

متحیرم که این شوخ چه در ایاغ دارد

بر عشق میشود محو چراغ عقل آری

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه