دل من نه عزم باغ و نه هوای راغ دارد
به خیال توهم از آن هم از این فراغ دارد
بلی آنکه راست در بر چوتودلبری سمنبر
نه به فکر باغ باشد نه خیال راغ دارد
چوخط توسبزه هرگز به کدام راغ روید
چو لب توغنچه گلبن به کدام باغ دارد
ز غمت نگشته گر لاله ز گریه کور از چه
رخ او شده است خونین وهمیشه داغ دارد
ندهد به پیش رخسار تو آفتاب پرتو
بر آفتاب آری چه ضیاء چراغ دارد
نه فتد به سرخمارش نشود ز نشئه فارغ
ز شراب عشقت آنکس که بهکف ایاغ دارد
شده زلف توپریشان چو دل بلنداقبال
مگر از دل پریشان من او سراغ دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احوالات عاشقانه و دلشکستگی شاعر میپردازد. شاعر میگوید که دلش نه به باغ و نه به باغچه فکر نمیکند، و تنها به یاد معشوق است. او تأکید میکند که عشق واقعی باعث میشود که دیگر به زیباییهای طبیعی توجهی نداشته باشد. لب و زلف معشوق برای او بسیار مهمتر از هر چیز دیگری است و این عشق چنان عمیق است که حتی آفتاب و زیباییهای دیگر هم در برابر آن کمرنگ میشوند. در نهایت، شاعر از پریشانی دلش و احساساتی که نسبت به معشوق دارد، سخن میگوید.
هوش مصنوعی: دل من نه به فکر باغ و زیباییهای آن است و نه به یاد دلانگیزیهای طبیعت، بلکه تنها در خیال تو غرق شده و از همه چیز دیگر دور افتادهام.
هوش مصنوعی: بله، کسی که در آغوش تو قرار دارد و عاشقانه به تو دل بسته است، نه به فکر باغ و نه به خیال باغستان است.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به زیبایی و جذابیت اشاره دارد. گفته شده که خط یا نشانهای که توی سبزه پیدا میشود، هیچوقت به کجا نمیتواند برود، مانند اینکه لب یا دهان تو شبیه غنچهای است که در باغی از گلها وجود دارد. این تشبیه نشاندهندهی خاص بودن زیبایی و ویژگیهای فرد مورد نظر است. در واقع، زیبایی او در مقایسه با طبیعت و گلها به اوج خود میرسد و به تنهایی درخشان است.
هوش مصنوعی: از غم تو، لالهها هم که در اثر گریه نابینا شدهاند، چه دلیلی دارد که چهرهی او اینچنین خونین و همیشه پر از درد باشد؟
هوش مصنوعی: هرگز آفتاب نمیتواند به زیبایی چهرهی تو درخشش دهد؛ واقعاً چه نوری میتواند بر نوری دیگر بیفزاید؟
هوش مصنوعی: کسی که در محبت تو غرق است، از نشئه و حالت سرمستی خارج نمیشود، حتی اگر سرش سرازیر شود و نتواند خود را کنترل کند.
هوش مصنوعی: زلف در هم تنیده و آشفتهاش مانند دل من که پر از آرزو و شگفتی است، شاید او از دل آشفته من خبر دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل ما به دور رویت ز چمن فَراغ دارد
که چو سرو پایبند است و چو لاله داغ دارد
سرِ ما فرونیاید به کمانِ ابروی کس
که درون گوشهگیران، ز جهان فَراغ دارد
ز بنفشه تاب دارم که ز زلفِ او زند دم
[...]
دل ما بدور رویت زچمن فراغ دارد
که چو سر و پای بندست و چو لاله داغ دارد
دل ما بوصل ارمک زقبا فراغ دارد
که بدگمه پای بندست وز درز داغ دارد
شده ام بجیب اطلس شب عنبرینه گمره
[...]
ز فراق لالۀ روی تو سینه داغ دارد
دل داغدیده از سینۀ من سراغ دارد
دل چرخ پیر بگداخت بنو جوانی تو
چه دلی است خام کز سوخته ای فراغ دارد
بتو بود روشن ای شمع جهانفروز مادر
[...]
شده گم دلم که از هجر چو لاله داغ دارد
بچنین نشان عزیزان که دلی سراغ دارد
ز شراب ساقیام شب دل و جان برقصام د
متحیرم که این شوخ چه در ایاغ دارد
بر عشق میشود محو چراغ عقل آری
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.