شده گم دلم که از هجر چو لاله داغ دارد
بچنین نشان عزیزان که دلی سراغ دارد
ز شراب ساقیام شب دل و جان برقصام د
متحیرم که این شوخ چه در ایاغ دارد
بر عشق میشود محو چراغ عقل آری
بر آفتاب روشن چه بها چراغ دارد
مکنید جز ز جانان بر من حدیث یاران
که ز غیر دوست عاشق بجهان فراغ دارد
رخ و قامتش دل من چو بدید چشم رغبت
نه به ماه آسمان و نه بسر و باغ دارد
چو من ار نه عاشقانند لب و عذار او را
ز چه غنچه خونجکر شد ز چه لاله داغ دارد
خط سبز یار دیده است صغیر و تا قیامت
نه خیال سیر باغ و نه هوای راغ دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عاشقانه و عمیق شاعر نسبت به محبوبش میپردازد. شاعر از درد فراق و longing (آرزو و میل) خود میگوید و به زیبایی محبوب اشاره میکند که دل را متحیر میکند. او به نشانههای عشق و زیباییهای محبوب اشاره دارد و بر این نکته تأکید میکند که عشق واقعی هیچ جایگزینی ندارد. همچنین به تفاوت بین عشق و زندگی عادی اشاره میشود. در نهایت، شاعر خود را غرق در زیبایی محبوبش میبیند و به صورت عمیق به عواطفش میپردازد.
هوش مصنوعی: دل من به شدت دلتنگ شده است، به گونهای که مانند گل لاله زخمهایی را به یاد میآورد. این دل فقط در جستوجوی نشانهای از عزیزان است که آن را آرام کند.
هوش مصنوعی: از شراب ساقی نوشیدهام و در شب دل و جانم به رقص آمدهام. در حیرتم که این معشوق چه زیبایی و جذابیتی دارد.
هوش مصنوعی: عشق باعث میشود که نور عقل تحتالشعاع قرار بگیرد. در واقع، در مقابل روشنی خورشید، دیگر چراغی اهمیت ندارد.
هوش مصنوعی: فقط از عشق جانان و معشوق خود صحبت کنید و درباره دوستان و یاران دیگر سخنی نگوئید، چون هیچ عاشق واقعی از دوستش جدا نمیشود و به چیز دیگری اهمیت نمیدهد.
هوش مصنوعی: وقتی صورت و اندام او را دیدم، دل من به شدت تحت تأثیر قرار گرفت. به قدری جذب او شدم که دیگر نه به زیباییهای ماه در آسمان و نه به گلها و درختان باغ توجهی نداشتم.
هوش مصنوعی: اگر من عاشق نیستم، پس دیگران که هستند؟ چرا لبها و چهره او، مانند غنچهای خونین شده و چرا لالهها داغ دارند؟
هوش مصنوعی: دوست محبوب خط سبز را دیده و از آن به بعد هرگز نه به باغی فکر کرده و نه به زیباییهای طبیعت تمایل دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل ما به دور رویت ز چمن فَراغ دارد
که چو سرو پایبند است و چو لاله داغ دارد
سرِ ما فرونیاید به کمانِ ابروی کس
که درون گوشهگیران، ز جهان فَراغ دارد
ز بنفشه تاب دارم که ز زلفِ او زند دم
[...]
دل ما بدور رویت زچمن فراغ دارد
که چو سر و پای بندست و چو لاله داغ دارد
دل ما بوصل ارمک زقبا فراغ دارد
که بدگمه پای بندست وز درز داغ دارد
شده ام بجیب اطلس شب عنبرینه گمره
[...]
دل من نه عزم باغ و نه هوای راغ دارد
به خیال توهم از آن هم از این فراغ دارد
بلی آنکه راست در بر چوتودلبری سمنبر
نه به فکر باغ باشد نه خیال راغ دارد
چوخط توسبزه هرگز به کدام راغ روید
[...]
ز فراق لالۀ روی تو سینه داغ دارد
دل داغدیده از سینۀ من سراغ دارد
دل چرخ پیر بگداخت بنو جوانی تو
چه دلی است خام کز سوخته ای فراغ دارد
بتو بود روشن ای شمع جهانفروز مادر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.