آخر سیاهی از سر داغم بهدر نرفت
زین شب چوموی چینی امید سحر نرفت
درهستی وعدم همه جا سعی مطلبی است
از ریشه زیر خاک تلاش ثمر نرفت
نومید اصل رفت جهانی به ذوق فرع
تا وضع قطره داشت ز دریاگهر نرفت
از بسکه تنگ بودگذرگاه اتفاق
چون سبحه خلق جزبه سریکدگرنرفت
بر شعلهها ز پردهٔ خاکستر است ننگ
کاوارگی سریستکه در زیر پر نرفت
از هیچ جاده منزل عشق آشکار نیست
فرسود سنگ وپی به سراغ شررنرفت
درکوچهٔ سلامت دل، پا شمرده نه
زین راه بیادب نفس شیشهگر نرفت
آنجاکه نامهٔ رم فرصت نوشتهاند
ما رفتهایم قاصد دیگر اگر نرفت
گرمحرمی، به ضبط نفسکوشکز ادب
حرف به حق رسیده زلب پیشترنرفت
زین خاکدان که دامن دلها گرفته است
خلقی زخویش رفت و به جای دگرنرفت
بر حرص، پشت پا زدم اما چه فایده
گردی فشاندهام که ز دامان تر نرفت
بیدل ز دل غبار علایق نمیرود
سر سوده شد چو صندل واین دردسر نرفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساس ناامیدی و سختیهای زندگی میپردازد. شاعر از وضعیت خود ابراز نارضایتی میکند و اشاره میکند که تلاشها و امیدها به ثمر نرسیدهاند. او با تشبیهات مختلف به تنگناهای زندگی اشاره میکند و میگوید که اگرچه تلاش کرده، اما به نتیجه مطلوبی نرسیده است. در نهایت، شاعر به عدم توانایی برای رهایی از وابستگیها و علایق اشاره دارد و میگوید که با وجود تلاشها، همچنان در بند آنها باقی مانده است.
هوش مصنوعی: در پایان، تاریکی و غم و اندوه از زندگیام دور نمیشود و هر چه بر امید روشنایی صبح تکیه میکنم، این شب سخت برطرف نمیگردد.
هوش مصنوعی: در زندگی و در تمام جنبهها، تلاش و کوشش همیشه وجود دارد، اما گاهی اوقات ثمرهای حاصل نمیشود و زحمات به نتیجه دلخواه نمیرسد. این موضوع ممکن است به دلیل جریاناتی باشد که در زیر سطح قابل مشاهده هستند و به صورت عمیقتر در حال پیشرفتاند.
هوش مصنوعی: امید و شوق اصلی نیستند، بلکه فرعی هستند. برای داشتن یک زندگی شاداب، باید از دریا و عمق زندگی بهرهمند شد و به جای اینکه تنها به یک قطره اکتفا کنیم، باید به سرچشمه اصلی دست یابیم.
هوش مصنوعی: به خاطر تنگ بودن راه، مردم مانند دانههای تسبیح به سختی میتوانند از یکدیگر عبور کنند و به سمت یکدیگر بروند.
هوش مصنوعی: در این شعر، به وضوح بیان شده که ننگ و عیب چیزی بر روی آتشها و سوزانهای زندگی وجود دارد، که به مانند خاکستر باعث میشود تا برخی از حقایق پنهان بمانند. همچنین، به این نکته اشاره میشود که سرانجام برخی از حرکات و تلاشها ممکن است زیر پوست و در باطن عدم درک و شناخت واقعی بمانند و به نظر برسد که هیچگاه از بین نرفتهاند. این پیام به نوعی به پنهانکاری و نادیده گرفتن واقعیتها اشاره دارد.
هوش مصنوعی: در عشق، هیچ راهی به طور واضح مشخص نیست و در این مسیر سختیها و چالشهای زیادی وجود دارد که ممکن است انسان را خسته کند، اما باید تلاش کرد و به جستجوی زیباییها ادامه داد.
هوش مصنوعی: در کوچهای که به دل آرامش میبخشد، قدمی با احتیاط بردار و به خاطر داشته باش که نباید با نفس سرکش و بیادب خود مثل شیشهگر رفتار کنی و از این مسیر دور شوی.
هوش مصنوعی: در جایی که نامههای رم نوشته شدهاند، ما دیگر رفتهایم و اگر قاصدی دیگر نرود، اشکالی ندارد.
هوش مصنوعی: اگر در جمع دوستان و محرمها هستی، سعی کن خودت را کنترل کنی و از ادب خارج نشوی، زیرا حرف درست و اصولی باید با احتیاط و در زمان مناسب بیان شود.
هوش مصنوعی: از این دنیای مادی که دلها را درگیر کرده، افرادی به سوی مرگ میروند و دیگر به جایی دیگر نمیروند.
هوش مصنوعی: من تلاش کردم که از طمع دست بردارم، اما چه سود؟ زیرا غباری که به پاهایم نشسته، از دامنم نمیرود.
هوش مصنوعی: دل از غبار علاقهها زدوده نمیشود. همچنان که صندل سرشار از عطر است و دردی که به دل رسیده هرگز از بین نمیرود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از پیش دیده رفتی و نقش از نظر نرفت
جان را خیال روی تو از دل به در نرفت
این آتش فراق، که بر میرود به سر
از دیگ سینه در عجبم کو به سر نرفت!
آخر که دید روی تو، ای مشتری لقا
[...]
هرگز دلم ز کوی تو جائی دگر نرفت
یکدم خیال روی توام از نظر نرفت
جان رفت و اشتیاق تو از جان بدر نشد
سر رفت و آرزوی تو از سر بدر نرفت
هرکو قتیل عشق نشد چون به خاک رفت
[...]
سر، در رهش، نهادم و کاری به سر، نرفت
با او به هیچ حیله مرا دست، در نرفت
پایم ز دست رفت و نیامد رهم، به سر
در راه او برفت سرم، پا اگر نرفت
بیچاره را چو در طلبش، پای، سست گشت
[...]
رفتی و نقش روی تو از چشم تر نرفت
خال توام چو مردم چشم از نظر نرفت
خاری که از ره تو بپای دلم خلید
تا سر نزد ز خاک من از دل بدر نرفت
کارم بجان رسید ز زخم زبان خلق
[...]
آهم ز سرکشی بتلاش اثر نرفت
هر جا ندید روی دل آنجا دگر نرفت
چون یافت اینکه شربتش از خون عاشقست
بیمار چشم تو که طبیبش بسر نرفت
با آنکه در رهت ز دو عالم گذشته ایم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.