به فکر دل لبم از ربط قیل و قالگذشت
چسان نفسکشم آیینه در خیال گذشت
کجاستتاب ز خودرفتنیکهچون یاقوت
به عرضگردش رنگم هزار سالگذشت
بهار یأس ز سامان بینیازیها
چه مایه داشتکه بالیدن از نهالگذشت
خمی به دوش ادب بند وسیر عزتکن
ز آسمان به همین نردبان هلالگذشت
طریق فقر، جنون تازی دگر دارد
دلیل حاجت و میباید از سوال گذشت
عرق ز جبههٔ ما بیفنا نشد زایل
فغانکه عمر چو شبنم به انفعالگذشت
زهیچ جلوه به تحقیق چشم نگشودیم
شهود آینه در عالم مثالگذشت
خمش نوایی موج تکلم از لب یار
اشارتیست که نتون ازین زلال گذشت
به عالمیکه ز پروازکار نگشاید
توان چو رنگ به سعی شکست بالگذشت
به فکرنسیهٔ موهوم نقد نیز نماند
مپرس در غم مستقبلم چه حالگذشت
دلم ز خجلت بیظرفی آب شد بیدل
به یاد بادهتریها ازین سفالگذشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به کیفیت گذر زمان و تأمل در حالات انسانی اشاره دارد. شاعر در آن به تفکر درباره احساسات و تجربیات خود میپردازد و به تکرار و ابعاد پرفراز و نشیب زندگی اشاره میکند. او به ناامیدی و یأس در بهار زندگی و همچنین به جستجوی عزت و علم میپردازد. در عین حال، به فقر و جنون نیز اشاره میکند و به تأثیر عاطفی و گذرا بودن زندگی مینگرد. در نهایت، شاعر به یاد خاطرات و احساسات خود میافتد و از خجلت و اندوه ناشی از فقدان و ثبات در زندگی سخن میگوید.
هوش مصنوعی: به خاطر محبت و احساسی که در دل دارم، دیگر به حرف و حدیثها و جنجالها اهمیت نمیدهم. میخواهم در سکوت و آرامش از وجود خودم و تصویرهایی که در ذهن دارم، زندگی کنم.
هوش مصنوعی: کجا میتوان کسی را پیدا کرد که مثل یاقوت به خاطر زیباییاش دلم را به تپش بیاندازد و باعث شود هزار سال از خودم دور شوم؟
هوش مصنوعی: بهار ناامیدی از وضعیت بینیازیها چه اندازه تأثیر داشت که از نهالی که پایداری کرده، رشد و بالندگی حاصل شود.
هوش مصنوعی: با نهایت تواضع و احترام، تلاش کن تا با عزت و افتخار به سمت قلههای بلند بروی، همچون ماه که از آسمان بالا میرود.
هوش مصنوعی: راه فقر، نوعی دیوانگی متفاوت دارد که نیاز را توجیه میکند و باید از پرسش درباره آن فراتر رفت.
هوش مصنوعی: عرق یا عرقریزی ما هیچگاه بیفایده و بیاثر نمیشود، چرا که فریاد و نالهام نشاندهندهٔ این است که عمر مانند شبنم به سرعت سپری میشود و به سادگی از دست میرود.
هوش مصنوعی: ما از هیچ جلوهای پرده برنداشتیم و در حقیقت، تنها تأمل در آینه وجود خود در دنیای خیال را تجربه کردیم.
هوش مصنوعی: آوای نرم لب یار مانند نشانهای است که نشان میدهد هیچکس نمیتواند از این چشمه زلال کلام او عبور کند.
هوش مصنوعی: به جایی که نمیتوان پرواز کرد، مانند رنگی است که به سختی تلاش برای شکستن بالی را نمیتواند به دست آورد.
هوش مصنوعی: در مورد آینده و نگرانیهای بیپایهای که دارم، دیگر نگران نقد حال حاضر نباشید؛ از من نپرسید که در مورد آیندهام چه احساسی دارم.
هوش مصنوعی: دل من از خجالت و ناتوانی در نگهداری آب، به اندازهای پر از اندوه و ناراحتی شد که به یاد میآورم چقدر شایستهتر از این ظرفهای ساده و بیارزش بودهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شبی خیال تو بر من بصد دلال گذشت
غلام خوابم از آنشب که آنخیال گذشت
بر آمد از تتق غیب چون غزاله ز میغ
بمن نمود رخ از دور و چون غزال گذشت
چنان نمود مرا در نظر ز غایت لطف
[...]
شبی که بی تو برین پیر خسته حال گذشت
شبی گذشت که گویی هزار سال گذشت
مگر بیایی و عمری نوم دهی از وصل
که عمر من همه دور از تو در ملال گذشت
خبر نداشتم از بیخودی که چون رفتی
[...]
گذشت و بر من عاجز ببین چه حال گذشت
که شاهباز به کبک شکسته بال گذشت
ز غمگساریم ای دوستان بیاسایید
که دردها ز فسون کارها ز حال گذشت
ملال عالمیان دم به دم دگرگون است
[...]
ز من مپرس که چون بر تو ماه و سال گذشت
که روز من به شتاب شب وصال گذشت
درین ریاض من آن عندلیب دلگیرم
که نوبهار و خزانم به زیر بال گذشت
گرفت دامن من چون گلاب، گریه تلخ
[...]
سحر به سوی چمن یار چون شمال گذشت
ز لطف جلوه اش آب از سر نهال گذشت
مدار مجلس افتادگان به او افتاد
ستم به جام جم از ساغر سفال گذشت
چنان نمود محبت به من صف آرایی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.