گنجور

 
بیدل دهلوی

گر آینه‌ات محرم زشتی و نکوییست

جوهر ندهی عرض‌که پر آبله‌ روییست

دل را به هوس قابل تحقیق میندیش

این حوصله‌مشرب قدحی‌نیست سبوییست

از خویش برآ شامل ذرات جهان باش

هرگاه نفس فال صدا زد همه سوییست

بر پیرهن ناز جهان چشم ندوزی

جز جامهٔ عر-‌بان تنی این جمله رتیست

پیداست‌که تا چندکند ناز طراوت

این برگ و بر و نشو و نمای تو کدوییست

زبن روزوشبی چند چه پیری چه جوانی

تا صبح قیامت همه دم شرم دو موییست

غافل مشو از ساز عبارات و اشارات

هنگامهٔ زیر و بم ما، هایی و هوییست

جز سیر عدم نیست تماشاگه هستی

بر قرب مکن نازکه اینها همه اوییست

خشکی نکند ریشه به‌ گلزار محبت

هرسبزه‌که دیدیم چومژگان لب جوییست

دست هوس ازخویش نشستن چه جنون بود

تا خاک تو بر باد نرفته‌ست وضوییست

هرچند عبارت همه اعجاز فروشد

تا لب به خموشی ندهی بیهده‌ گوییست

بیدل نکنی دعوی شوخی‌که درین باغ

پامال خرام هوس است آنچه نموییست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مسعود سعد سلمان

تابنده تر از زهره و از مشتری آن چیست

چیزی که در این عالم بی او نتوان زیست

کان طرب و خرمی و خوبی و خوشیست

شاید که ازو بربخوری بلبله بیست

کمال خجندی

چشم ز خیال تو پر از نور تجلیست

چشمی که چنین است به دیدار تو اولیست

صورنگر از آن صورت و معنی چو خبر داشت

انگیختن صورت چینش به چه معنیست

بر طرف چمن سور به صد شرم بر آید

[...]

قاسم انوار

در جمله ذرات جهان لمعه حسنیست

من با تو بگویم، که ترا پرتو حس نیست

رو دیده بدست آر، که تا باز ببینی

در جمله ذرات جهان نور تجلیست

از فرط حجابست، که آن مشرک نادان

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از قاسم انوار
خیالی بخارایی

افسوس که صورت تُتق چهرهٔ معنی ست

ورنه همه آفاق پر از نور تجلّی ست

هر لحظه در این کوی به دیگر صفتی یار

در جلوهٔ حسن است ولی چشم تو اعمی ست

گر نیست به هر مو کششی از طرف دوست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خیالی بخارایی
جامی

مه شمع شب افروز و رخت نور تجلی ست

او را به جمال تو کجا زهره دعوی ست

رضوان به هوای قد رعنای تو ای سرو

جاوید وطن ساخته در سایه طوبی ست

منما به کس آن روی و در آیینه نظر کن

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از جامی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه