گنجور

 
بیدل دهلوی

ناله‌ها داریم و کس زین انجمن آگاه نیست

آنچه دل می خواهد از اظهار مطلب آه نیست

امتحان صد بار طی‌کرد از زمین تا آسمان

هیچ جا چون ‌گوشهٔ بی‌مطلبی دلخواه نیست‌

عالمی چون موج گوهر می‌رود غلتان ناز

پیش پای ما تأمل ‌گر نباشد چاه نیست

هرچه را از دور می بینی سیاهی می‌کند

سعی بینش‌گر قریب افتدکلف در ماه نیست

در عملهایی‌ که جز خجلت ندارد شهرتش

کم مدان آگاهی‌ات ‌گر دیگری آگاه نیست

هم تو در هر امر بهر خویش تأیید حقی

هرکجا باشی ‌کسی‌ غیر از خودت ‌همراه نیست

بر بقای ما فنا بست از عدم غافل شدن

آینه‌گر صاف باشد روزکس بیگاه نیست

چشم‌بند عر‌صهٔ یکتایی ام ‌دیوانه کرد

هر چه می‌بینم غبار لشکر است و شاه نیست

در عدم هم ‌گرد حسرت های د‌ل پر می‌زند

من رهی دارم ‌که ‌گر منزل شوم‌ کو‌تاه نیست

از امل تا چند آن سوی قیامت تاختن

بیخبر در منزلی ره را به منزل راه نیست

اختیار فقرت از آفات شهرت رستن است

دستگاه مفلسی خفّت‌کش افواه نیست

نور دل خواهی غبار طبع مظلومان مباش

بایدت آیینه جایی بردکانجا آه نیست

هرکجا جزویست ‌در آغوش کل ‌خوابیده است

دشمن ‌کیفیت مینا ز سنگ آگاه نیست

وحدت‌ آهنگان رفیق کاروان غیرتند

آنکه با ما می‌رود با هیچکس همراه نیست

بیدل از افسانه‌پردازان این محفل مباش

شمع ‌را غیر از زبان چرب خود جانکاه نیست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
امامی هروی

ایدل اندر پرده تقدیر کس را راه نیست

هیچ فهم از کشف اسرار سپهر آگاه نیست

فتنه ی گیتی مشو، زیرا که در زیر سپهر

یوسف امید اگر برجاست جز در چاه نیست

بر جوانی دل منه، چون دست فرمان فنا

[...]

حافظ

زاهدِ ظاهرپرست از حالِ ما آگاه نیست

در حقِ ما هر چه گوید جایِ هیچ اکراه نیست

در طریقت هر چه پیشِ سالک آید خیرِ اوست

در صراطِ مستقیم ای دل کسی گمراه نیست

تا چه بازی رخ نماید بیدَقی خواهیم راند

[...]

حسین خوارزمی

دوست از حال دل آشفتگان آگاه نیست

آه کز دست غمش ما را مجال آه نیست

باد نوروزی ز گلشن میرسد لیکن چه سود

کز گل صد برگ من بوئی بدو همراه نیست

کشور دل بی حضور او خراب آباد شد

[...]

امیرعلیشیر نوایی

کار در دیر به غیر از جستن آن ماه نیست

کش ز اهل خانقه جستم یکی آگاه نیست

یک قدح خوردم که شد دود از دماغم سوی چرخ

چرخ گو خون خور ازین معنی که دود آه نیست

هر سفال کهنه در دیر مغان شد جام جم

[...]

شیخ بهایی

زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نیست

در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست

بر در میخانه رفتن کار یک رنگان بود

خود فروشان را به کوی می فروشان راه نیست

هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از شیخ بهایی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه