گلدستهٔ نزاکت حسنت که بسته است
کز بار جلوه رنگ بهارت شکسته است
از ضعف انتظار تو در دیدهٔ ترم
سررشته نگاه چو مژگان گسسته است
هرگز نچیدهایم جز آشفتگی گلی
سنبل به باغ طالع ما دسته دسته است
بی جلوهٔ تو ای چمنآرای انتظار
جوهر به چشم آینه مژگان شکسته است
از قطره تا محیط تسلی سراغ نیست
آسودگی زکشورما باربسته است
از سنگ برنیامده زندانی هواست
یارب شرار من به چه امید جسته است
رنگم چه آرزو شکند کز شکست دل
درگوش این شکسته صدایی نشسته است
بر ناخن هلال فلک پرحنا مبند
رنگینیش به خون جگرهای خسته است
بگذر ز دام وهم که گلدستهٔ مراد
با رشتههای طول امل کس نبسته است
عیش از جهان مخواه که چون نالهٔ سپند
این مرغ درکمین رمیدن نشسته است
بیدل خموش باش که تا لب گشودهای
فرصت به کسوت نفس از دام جسته است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر احساس دردمندی و ناامیدی خود را از دوری معشوق و ناشناختههای عشق بیان میکند. او به بررسی زیباییها و ناملایماتی میپردازد که انتظار معشوق برایش به همراه آورده است. در این ابیات، نمادهایی چون گلدسته، گل و چمن به کار میروند تا حسرت و آرزوهایی را که در دل دارد نشان دهند. شاعر به بیقراری و آشفتهحالیاش اشاره میکند و بیان میکند که زندگی بدون حضور معشوق، خالی و بیمعناست. همچنین به ناکامیهای عشق و تاثیر آنها بر روح و جانش اشاره کرده و از محدودیتهای زندگی و احساس زندانی بودن در آن گلهمند است. در نهایت، او به سکوت و تحمل در برابر این درد اشاره میکند تا نشان دهد که صحبت کردن دردی را دوا نمیکند.
هوش مصنوعی: برج زیبا و دلنواز تو، به خاطر زیبایی و لطافتی که دارید، به مانند گلی شکسته از زیبایی فصل بهار است.
هوش مصنوعی: از شدت کمبود تو، در چشمانم حتی توانایی نگاه کردن هم از بین رفته و تمام رشتههای نظر مانند مژگانی که بریده شدهاند، پراکندهاند.
هوش مصنوعی: هرگز چیزی جز سردرگمی و بینظمی نچیدهایم، گل سنبل در باغ سرنوشت ما به صورت دستهای وجود دارد.
هوش مصنوعی: بیحضور تو، ای زیباگر چمن، نور در چشمان آینه مانند مژههای شکسته، کمرنگ و بیفروغ است.
هوش مصنوعی: از کوچکترین چیزها تا بزرگترین فضاها، هیچ نشانهای از آرامش وجود ندارد. در کشور ما، همه چیز در حالت ناآرامی و تلاطم است.
هوش مصنوعی: زندانی بودن در این فضا، به نوعی مثل سنگی است که از آن چیزی نمیتواند بیرون بیاید. خداوندا، آیا شعلهی وجود من به چه امید و آرزویی سر برآورده است؟
هوش مصنوعی: رنگ من چه آرزوها را خراب میکند، چون از دل شکستهام در گوش این شکست، صدایی جاودانه نشسته است.
هوش مصنوعی: بر ناخن هلال آسمان رنگین نکن، زیرا رنگی که در آن است، از خون دلهای خسته و رنجور به دست آمده.
هوش مصنوعی: از افکار و توهمات خود رها شو، زیرا دستیابی به آرزوها با مشغولیتهای بیهوده و طولانی ممکن نیست.
هوش مصنوعی: از دنیا چیزی را طلب نکن، زیرا مانند نالهٔ پرندهای که در کمین است، زندگی همواره در حال خطر و تغییر است.
هوش مصنوعی: سکوت کن بیدل، زیرا هرگاه زبان به سخن گشودهای، دیگران از غم و رنج خود رهایی مییابند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همین شعر » بیت ۵
از قطره تا محیط تسلی سراغ نیست
آسودگی زکشورما باربسته است
طغرل غلام مصرع زیبای بیدلم
آسودگی ز کشور ما بار بسته است
شوریده ئیست زلف تو کز بند جسته است
خطّ تو آن نبات که از قند رسته است
آن هندوی سیه که تواش بند کرده ئی
بسیار قلب صف شکنان کو شکسته است
گر زانگ روی و موی تو آشوب عالمست
[...]
دنیا طویله ایست پر از جنس چارپای
کابادی و خرابی آن جسته جسته است
آبادیش عمارت بر باد رفته ای
ویرانیش عماری درهم شکسته است
از عرعر خران وی اسبان رمیده اند
[...]
از من غبار بسکه بدلها نشسته است
بر روی عکس من در آئینه بسته است
اندیشه ای زتیر و کمان شکسته نیست
زآهم نترسد آنکه دلم را شکسته است
خوار است آنکه تا همه جا همرهی کند
[...]
جام شراب، مرهم دلهای خسته است
خورشید، مومیایی ماه شکسته است
طرف از شکستگان جهان کس نبسته است
دشمن درست کرده که ما را شکسته است
جز دل که بسته اند بر آن قوم مرده دل
دیگر به زندگانی دنیا چه بسته است؟
پیداست ساحل عدم اینک، ولی چه سود؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.