تاج بخش خسروان شاهی کز آب تیغ او
جویبار مملکت پیوسته سبز و خرم است
رای او را زین زر بر پشت صبح اشهب است
قهر او را داغ کین بر ران شام ادهم است
نجم سیار از شهاب تیغ او یک پرتو است
بحر زخار از ریاض طبع او یک شبنم است
چون بیاض روی خوبان از سواد چین زلف
عکس صبح نصرتش تابان ز شام پرچم است
نوبت کوشش خروش کوس در گوشش بسی
شادی افزاتر ز صوت نغمه زیر و بم است
در علو پایه صدر منصب جمشید را
پیش دست و مسندش دست تواضع بر هم است
دست حکمش تا به صدر قدر باز افکندهاند
عدل را انصاف بار افتاده دستی محکم است
چرخ بالا دست گو دارد جهان زیر نگین
روز و شب گردان بر انگشتش بسان خاتم است
خسروا بلقیس ثانی آنکه مهد عصمتش
در جناب قدس بالاتر ز مهد مریم است
کرد در حق من احسانی و تنها حق وی
نیست بر من بلکه بر مجموع اهل عالم است
نایبان یک نیمه زر دادند و زان نیمی برات
بر وجوه تقدمه یعنی که وجهی اقدم است
باز میخواهند وجه داده را بعد از دو ماه
کافرم زان وجه اگر باقی مرا یک درهم است
نیست بر من حبهای باقی و در دیوان مرا
مبلغی باقی است باقی رای عالی حاکم است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره شکوه و عظمت پادشاهی به نام خسروان است. شاعر به وصف ویژگیهای شاه و قدرت او میپردازد و میگوید که سلطنت او مانند جویبار همیشه سبز و خرم است. او از قهر و قدرت خسروان، عدالت و انصاف در حکومتش، و احترام و تواضع او صحبت میکند. همچنین بر روابط انسانی و احسانهایی که به او شده، تأکید میکند و به وضعیت خود در دیوان اشاره میکند که هنوز مبلغی از حقوقش باقی مانده است. او با استفاده از تشبیهات زیبا و تصاویر طبیعی، شکوه و جایگاه ویژه این پادشاه را میستاید.
هوش مصنوعی: تاجی که به پادشاهان میدهد، نشانهای از قدرت و سلطنت اوست. آب تیغ او، یعنی خون و جنگی که او به راه میاندازد، باعث رشد و رونق مملکت میشود و سرزمین همیشه سرسبز و شاداب باقی میماند.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف قدرت و سختدلی شخصیتها اشاره دارد. در اینجا، رای و عقل او مانند زین طلایی بر اسب صبحگاهانه است که نشان از زیبایی و روشنایی دارد. از طرف دیگر، قهر و خشم او به مانند نشانهای از کین و دشمنی بر رانهای اسب سیاه شب است. به طور کلی، این تصویر از تضادهای میان روشنایی و تاریکی، زیبایی و خشونت خبر میدهد.
هوش مصنوعی: ستارهای در حال حرکت از نور شمشیر او تنها یک پرتو به حساب میآید. دریاهای بیکران از باغهای طبع او فقط یک قطره شبنم هستند.
هوش مصنوعی: چهره زیبا و سفید این معشوقان چون رنگ روشن صبح است که در مقابل تاریکی و سیاهی موهایشان میدرخشد، همچون پرچم پیروزی که در تاریکی شب به اهتزاز درآمده باشد.
هوش مصنوعی: زمانی که شور و هیجان به اوج میرسد، صدای تلاش و کوششی که در گوشش طنینانداز میشود، شادی و خوشحالی بیشتری به او میبخشد نسبت به صدای نغمههایی که نوسان دارند.
هوش مصنوعی: در محیطی با مقام و جایگاه بلند مانند جمشید، تواضع و فروتنی باید وجود داشته باشد و دست دراز کردن به سمت آن مقام، نشاندهنده ادب و احترام است.
هوش مصنوعی: دست خداوند که قدرتش را به اوج اعتبار رساندهاند، عدالت را به گونهای استوار و منطقی به پیش میبرد.
هوش مصنوعی: جهان مانند یک گلور یا جواهری در دست چرخ فلک است و روز و شب همچون یک حلقه به دور آن میچرخند.
هوش مصنوعی: شخصی که در مقام و جایگاهش، بلقیس دوم نامیده میشود، به قدری والا و معصوم است که محل تولدش در جایگاههای مقدس و معنوی، بالاتر از آن مهدی است که مریم در آن متولد شده است.
هوش مصنوعی: او به من نیکویی کرده و این لطف تنها به من محدود نمیشود، بلکه شامل همه مردم جهان است.
هوش مصنوعی: نیمهای از طلا را به عنوان نماینده پرداخت کردند و به ازای آن براتی گرفتند که نشاندهنده پیشپرداخت یا مبلغ پیشین است. به عبارت دیگر، این وجه اولیه است که باید در نظر گرفته شود.
هوش مصنوعی: میخواهند بعد از دو ماه پولی که به من دادهاند را پس بگیرند، و من از این پول اگر چیزی باقی مانده باشد فقط یک درهم دارم.
هوش مصنوعی: بر من چیزی از دارایی باقی نمانده و تنها در حساب دیوان من مبلغی مانده است که آن هم به خاطر قدرت و تصمیمگیری حاکم است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کان کونی اختیار زیرکان عالم است
مذهبی بس با نوا و حرفهای بس معظم است
هر که همچون بونواس اندر لواطه نصب شد
از غم نفقات و رنج کدخدایی بیغم است
مرد صادق جز به گرد کون سیمین کی خزد؟
[...]
یا رب این باغ ارم یا شادیاخ خرم است
یا رب اصطرخ است این یا چشمه سار زمزم است
عکس شاخ یاسمین بر آب اصطرخش ببین
راست گوئی اطلسی نیکو بگوهر معلم است
هر نسیمی کز ریاض راحت افزایش وزد
[...]
آنکه ذات او مقدم بر وجود عالم است
بهر ایجاد وجود او وجود آدم است
گرچه ماه نو به شوخی بی نظیر عالم است
لیک در خوبی ز ابروی تو بسیاری کم است
گرنه دزد نقد قلب ماست زلف شب روَت
از چه معنی اینچنین آشفته حال و درهم است
گوشهٔ خاطر بپرداز ای دل از سودای جان
[...]
هر پسر کو از پدر لافد نه از فضل و هنر
فی المثل گر دیده را مردم بود نامردم است
شاخ بی بر گرچه باشد از درخت میوهدار
چون نیارد میوه بار اندر شمار هیزم است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.