گنجور

 
بیدل دهلوی

نسبت اشراف با دونان خطاست

سر اگرگردید نتوان‌گفت پاست

آه بی‌تاثیرما راکم مگیر

هرکجا دودی است آتش در قفاست

بی‌جفای چرخ دل را قدر نیست

روسفیدیهای تخم از آسیاست

تیره‌بختی خال روی عاجزیست

بر زمین‌ گر سایه باشد خوش ‌اداست

پیش ما آزادگان دشت فقر

دامگاه مکر نقش بوریاست

عاجزی هم بال شهرت می‌کشد

بو شکست ساغر گل را صداست

بهر عبرت سرمه‌ای درکار نیست

یک قلم اجزای عالم توتیاست

بیخودی دل را عمارت‌گر بس است

خانهٔ آیینه از حیرت بپاست

گر ز خود رستی نه ‌صید است ‌و نه دام

چون شرر از سنگ بر در زد هواست

بی‌تمیزی از مذلت فارغ است

تا ز حاجت نیستی آگه غناست

پیرگشتی از فنا غافل مباش

صورت قد دو تا ترکیب لاست

های و هوی محفل فغفور چند

موی چینی طاق نسیان صداست

بیدل از آیینه عبرت ‌گیر و بس

تا نفس باقی بود دل بی‌صفاست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
خواجه عبدالله انصاری

مرغ ایمانرا دو پر خوف و رجاست

مرغ را بی‌پر پرانیدن خطاست.

مسعود سعد سلمان

ای نگارین چون تو از خوبان کجاست

نیست کس را آنچه از گیتی تراست

قد و روی و زلف،سرو و ماه مشک

مشک، پیچان، ماه، تابان، سرو،راست

تا مرا مهر تو اندر دل نشست

[...]

قوامی رازی

«ای قوامی هر که چون تو نانباست

تا قیام الساعه فخر شهر ماست »

«گندم فضل خدای از بهر تو

کشته اندر دستگرد کبریاست »

«تخمش از تقدیس عرش ایزدیست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قوامی رازی
انوری

رتبت و تمیکن صدر موئتمن

همچو قدر و همتش بی‌منتهاست

آفتابش در سخاوت مقتدیست

واسمان را در کفایت مقتداست

طبع شد بیگانه با آز و نیاز

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق

عشق تو همچون قضا فرمانرواست

وصل تو همچون قدر مشکل گشاست

لعل میگونت بسرخی میزند

سرخیش زانست کاندر خون ماست

عشق تو زرد کرد رنگ روی من

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه