نشئهٔ هستی به دور جام پیری نارساست
قامت خم گشته خط ساغر بزم فناست
اهل معنی در هجوم اشک، عشرت چیدهاند
صبح را در موج شبنم خندهٔ دنداننماست
عافیت خواهی، وداع آرزوی جاه کن
شمع این بزم از کلاه خود بهکام اژدهاست
گر ز اسرار آگهی کم نیست قصان ازکمال
*ن خط پ*بار خواندی ابدایته انتهاست
بعد مردن هم نیام بیحلقهٔ زنجیر عشق
هر کف خاکم به دام گردبادی مبتلاست
مویپیریمیکشد مارا بهطوفنیستی
شعلهسان خاکستر ما جامهٔ احرام ماست
سینهصافان را هنر نبود مگر اسباب فقر
جوهر اندر خانهٔ آیینه نقش بوریاست
گر ز دامن پا کشیدی دست از آسایش بدار
چون سخن از لب قدم بیرون نهد جزو هواست
دستگاه از سجدهٔ حق مانع دل میشود
دانه را گردنکشی سرمایهٔ نشو و نماست
دوزخ نقد است دور از وصل جانان زیستن
بیتو صبحم شاممرگ و شام من روز جزاست
شوق میبالد خیال ماحصل منظور نیست
جستجو بیمقصداستوگفتگو بیمدعاست
در عدم هم کم نخواهد گشت بیدل وحشتم
شعله خاکستر اگر شد بال پروازش رساست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تردیدهای انسانی در مواجهه با پیری، فنا و عشق میپردازد. شاعر به تصویرگری لحظات گذرا و بیثباتی زندگی میپردازد و با به کارگیری نمادهایی چون جام، ساغر و شمع، به ناکامیها و ناامیدیها اشاره دارد. او از زوال و ناچیزی جسم و عمر یاد میکند و بیان میکند که برای رهایی از رنج و درد ناشی از این تنهایی و فراق، باید از آرزوهای دنیوی دست کشید. عشق و تلاش برای درک اسرار زندگی به از دست دادن آرامش و راحتی میانجامد و در نهایت، شاعر بر این باور است که وجود انسان حتی در عدم نیز دچار وحشت خواهد بود، اما همچنان ممکن است پرواز کند و بیدار بماند.
هوش مصنوعی: جاذبهٔ وجود در دور جام پیری کافی نیست؛ قامت خمیدهٔ انسان نشاندهندهٔ نظم نادرستی در میخانهی دنیا است.
هوش مصنوعی: افراد اهل فهم و معنا در حوادث غمانگیز، لذت و خوشی را بهدست آوردهاند و صبح را در حالی که درخشش شبنم همچون لبخند خوشایندی است، جشن میگیرند.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال آرامش هستی، باید از آرزوی مقام و قدرت خداحافظی کنی. چون در این مهمانی، وضعیت به گونهای است که شمع در خطر افتاده و به راحتی میتواند به دست دشمنانش سقوط کند.
هوش مصنوعی: اگر از رازها آگاه هستی، کاستی در کمال وجود ندارد؛ هر چند ممکن است در آغاز درسی که میخوانی به نظر بیاید، اما در نهایت به انتها و کمال دست خواهی یافت.
هوش مصنوعی: پس از مرگ هم از زنجیر عشق رهایی ندارم و هر ذرهای از خاک من در دام گردبادی درگیر است.
هوش مصنوعی: موهای پیری ما را به سمت نابودی میکشاند، مانند شعلهای که خاکستر ما را روشن میکند. لباس احرام ما نخبگی و معنویت ماست.
هوش مصنوعی: افرادی که در زندگی خود چیزی ندارند و خالی از هنر و تواناییاند، حتی اگر در یک خانهٔ تزئین شده با آینه های زیبا باشند، فقط به خاطر فقر روحی و نداشتن نبوغ خود درک درستی از زیباییها نخواهند داشت.
هوش مصنوعی: اگر از دامن رهایی یابی، دیگر آسایش را فراموش کن؛ چون وقتی که زبان به سخن بگشایی، هر چیزی که بر زبانت میآید، چیزی جز باد و هوا نیست.
هوش مصنوعی: انسان وقتی در برابر حق به عبادت و سجده میپردازد، باید دلش از هر گونه غفلت و دوری خالی باشد. در غیر این صورت، مانند دانهای است که به دلیل نافرمانی و گردنکشیدن نمیتواند رشد کند و به ثمر برسد. پس برای رشد و ارتقاء، لازم است که از humility و خضوع در برابر حق بهرهبرداری کنیم.
هوش مصنوعی: زندگی بدون تو مانند جهنمی است؛ وجودم در دوری تو، صبح را شبی تلخ میکند و شبهایم را به روز قیامت ختم میکند.
هوش مصنوعی: اشتیاق و محبت ما از تلاش برای رسیدن به هدفهای مشخص نشأت میگیرد. باید بدانیم که جستجو و گفتمان ما، بدون هرگونه خواسته یا ادعایی، به معنای واقعی زندگی و تجربههاست.
هوش مصنوعی: حتی در نبود هم، ترس و وحشت من کم نخواهند شد. اگرچه خاکستر شدهام، اما پروازم همچنان باکیفیت و بلند است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یافت از یزدان ملک سلطان به شادی هرچه خواست
روز شادی روز ما سلطان دین سلطان ماست
بند شاهی کرد محکم راه دولت کرد پاک
چشم عالم کرد روشن کار گیتی کرد راست
وقت وقت رامش است و روز روز عشرت است
[...]
آن شنیدستی که روزی زیرکی با ابلهی
گفت کین والی شهر ما گدایی بیحیاست
گفت چون باشد گدا آن کز کلاهش تکمهای
صد چو ما را روزها بل سالها برگ و نواست
گفتش ای مسکین غلط اینک از اینجا کردهای
[...]
شاه را تاج ثنا دادم نخواهم بازخواست
شه مرا نانی که داد ار باز میخواهد رواست
شاه تاج یک دو کشور داشت لیک از لفظ من
تاجدار هفت کشور شد به تاجی کز ثناست
شه مرا نان داد و من جان دادمش یعنی سخن
[...]
یارب این مائیم و این صدر رفیع مصطفاست
یارب این مائیم و این فرق عزیز مجتباست
یارب این مائیم و این روی زمین یثرب است
کاسمان را هفت پشت از رشک یک رویش دوتاست
خوابگاه مصطفی و کعبه مان از پیش و پس
[...]
خوش ولایت ها که در تحتِ امورِ اولیاست
مصرِ استغنا و رومِ فقر و بغدادِ رضاست
بخشِ ایران قسمِ عشق و قسم توران بخش عقل
در میان آمویِ حکمت هم روان و هم رواست
هم خراسانِ سلامت هم عراق عافیت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.