گنجور

 
بیدل دهلوی

خیالی سد راه عبرت ماست

گر این دیوار نبود خانه صحراست

من وپیمانهٔ نیرنگ‌کثرت

دماغ وحدتم اینجا دو بالاست

شرر خیزست چشم از اشک‌گرمم

به رنگ داغ جامم شعله‌پیماست

نخواندم غیر درس بی‌نشانی

ورق‌های کتابم بال عنقاست

نی‌ام خاتم‌، ولی از دولت عشق

خط پیشانی من هم چلیپاست

بکن حفظ نفس تا می‌توانی

که نخل زندگی‌، زین ریشه برپاست

چو دل روشن شود، هستی غبار است

نفس‌، در خانهٔ آیینه رسواست

شدم خاک و غبارم هیچ ننشست

هنوزم ناله‌های درد پیداست

سبک بگذر ز دلهای اسیرا‌ن

که تمکین تو سنگ شیشهٔ ماست

فلک‌، گرد خرام کیست‌، یارب

ز پا ننشست تا این فتنه برخاست

به رنگ آبله عمری‌ست بیدل

ز خجلت دیدهٔ من در ته پاست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
بیدل دهلوی

همین شعر » بیت ۱

خیالی سد راه عبرت ماست

گر این دیوار نبود خانه صحراست

طغرل احراری

خوشا زین مصرع بیدل که طغرل

خیالی سد راه عبرت ماست

امیر معزی

یافت از یزدان ملک سلطان به شادی هرچه خواست

روز شادی روز ما سلطان دین سلطان ماست

بند شاهی کرد محکم راه دولت کرد پاک

چشم عالم کرد روشن‌ کار گیتی کرد راست

وقت وقت رامش است و روز روز عشرت است

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از امیر معزی
انوری

آن شنیدستی که روزی زیرکی با ابلهی

گفت کین والی شهر ما گدایی بی‌حیاست

گفت چون باشد گدا آن کز کلاهش تکمه‌ای

صد چو ما را روزها بل سال‌ها برگ و نواست

گفتش ای مسکین غلط اینک از اینجا کرده‌ای

[...]

خاقانی

شاه را تاج ثنا دادم نخواهم بازخواست

شه مرا نانی که داد ار باز می‌خواهد رواست

شاه تاج یک دو کشور داشت لیک از لفظ من

تاجدار هفت کشور شد به تاجی کز ثناست

شه مرا نان داد و من جان دادمش یعنی سخن

[...]

سید حسن غزنوی

یارب این مائیم و این صدر رفیع مصطفاست

یارب این مائیم و این فرق عزیز مجتباست

یارب این مائیم و این روی زمین یثرب است

کاسمان را هفت پشت از رشک یک رویش دوتاست

خوابگاه مصطفی و کعبه مان از پیش و پس

[...]

حکیم نزاری

خوش ولایت ها که در تحتِ امورِ اولیاست

مصرِ استغنا و رومِ فقر و بغدادِ رضاست

بخشِ ایران قسمِ عشق و قسم توران بخش عقل

در میان آمویِ حکمت هم روان و هم رواست

هم خراسانِ سلامت هم عراق عافیت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه