گنجور

 
بیدل دهلوی

خط لعلت غبار حیرت‌افزاست

زمرد از رگ این لعل پیداست

ز غارت‌کاری دور نگاهت

به روی باده رنگ نشئه عنقاست

ز بیدادت بهار ناز رنگین

ز رفتار تو کار فتنه بالاست

در آن محفل‌که درد عشق ساقی‌ست

تمنا باده است و ناله میناست

هنرجمعیت ما را برآشفت

ز جوهر نسخهٔ آیینه اجزاست

بهار عجز امکان را کفیلیم

شکست هرچه باشد خندهٔ ماست

سراسر خوب غفلت می‌پرستیم

خیال پوچ سخت افسانه پیراست

زکف‌، گرداب‌، دارد پنبه درگوش

که غافل از خروش موج دریاست

فنا سامان‌کن و مست غنا باش

که در خاک آنچه می‌خواهی مهیاست

به هرجا دامی افکنده‌ست صیاد

بهار نرگسستان تمناست

برون میتاز از این نه حلقه زنجیر

جنون عاشقان یک نشئه بالاست

سحر درپرتو خورشید محو است

به هرجا طبع‌، روشن شدم نفس‌کاست

ز رنگین جلوه‌های یار بیدل

رگ‌گل دسته بند حیرت ماست

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
امیر معزی

یافت از یزدان ملک سلطان به شادی هرچه خواست

روز شادی روز ما سلطان دین سلطان ماست

بند شاهی کرد محکم راه دولت کرد پاک

چشم عالم کرد روشن‌ کار گیتی کرد راست

وقت وقت رامش است و روز روز عشرت است

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از امیر معزی
انوری

آن شنیدستی که روزی زیرکی با ابلهی

گفت کین والی شهر ما گدایی بی‌حیاست

گفت چون باشد گدا آن کز کلاهش تکمه‌ای

صد چو ما را روزها بل سال‌ها برگ و نواست

گفتش ای مسکین غلط اینک از اینجا کرده‌ای

[...]

خاقانی

شاه را تاج ثنا دادم نخواهم بازخواست

شه مرا نانی که داد ار باز می‌خواهد رواست

شاه تاج یک دو کشور داشت لیک از لفظ من

تاجدار هفت کشور شد به تاجی کز ثناست

شه مرا نان داد و من جان دادمش یعنی سخن

[...]

سید حسن غزنوی

یارب این مائیم و این صدر رفیع مصطفاست

یارب این مائیم و این فرق عزیز مجتباست

یارب این مائیم و این روی زمین یثرب است

کاسمان را هفت پشت از رشک یک رویش دوتاست

خوابگاه مصطفی و کعبه مان از پیش و پس

[...]

حکیم نزاری

خوش ولایت ها که در تحتِ امورِ اولیاست

مصرِ استغنا و رومِ فقر و بغدادِ رضاست

بخشِ ایران قسمِ عشق و قسم توران بخش عقل

در میان آمویِ حکمت هم روان و هم رواست

هم خراسانِ سلامت هم عراق عافیت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه