خط آوردی و ننوشتی برات مطلب ما را
به خودکردی دراز آخر زبان دود دلها را
هوایت نکهتگل راکند داغ دلگلشن
تمنایت نگه در دیده خون سازد تماشا را
سفید از حسرت این انتظار است استخوان من
که یارب ناوکت درکوچهٔ دلکی نهد پا را
غبار رنگ ما از عاجزی بالی نزد ورنه
شکست طرهات عمریست پیدامیکند مارا
حریف وحشت دل دیدهٔ حیران نمیگردد
گهر مشکل فراهم آورد اجزای دریا را
سخن تادر جهان باقیست از معدومی آزادم
زبانگفتگوها بال پروازست عنقا را
خزان چهره بس باشد بهارآبروی مسن
گواه فتح دل دارم شکست رنگ سیما را
بلند وپست خار راه عجز ما نمیگردد
بهپهلو قطعسازد سایه چندینکوهو صحرا را
الهی از سر ماکم نگردد سایهٔ مستی
که بیصهبا به پیشانی سجودی نیست مینا را
به بزم وصل از شوق فضول ایمن نیام بیدل
مبادابرام، تمهید تغافل گردد ایما را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات عمیق خود نسبت به عشق و انتظار میپردازد. او به حسرت و درد دل اشاره میکند و از غم فراق عشق سخن میگوید.
شاعر به زیبایی و دلانگیزی معشوق اشاره کرده و بیان میکند که عشق او مانند گلی است که داغ دل را به همراه دارد. همچنین، او از تنهایی و انتظار طولانیمدت خود به شدت نگران است و در این بین، حس میکند که دیگران نمیتوانند درد او را درک کنند.
در نهایت، شاعر به قدرت عشق و اشتیاق اشاره میکند و میگوید که در این بزم عاشقانه، هیچچیز جز عشق و مستی نمیتواند او را خوشحالی کند. او از خداوند میخواهد که سایهی مستی و عشق از او دور نشود و از تغافل و غفلت در بزم وصل برحذر باشد.
هوش مصنوعی: تو پیامی آوردی و چیزی ننوشتی، اما در دل ما به قدری تاثیر گذاشتی که زبانها به خاطر حسرت و درد، به دود تبدیل شدند.
هوش مصنوعی: علاقه و عشق به تو مانند عطر گل است که دل را میسوزاند. آرزوی دیدن تو در دل و دیدهام زخم میزند و تماشا کردن از این درد، غمانگیز است.
هوش مصنوعی: استخوان من به خاطر حسرت و انتظار به رنگ سفید درآمده است. ای کاش، ای کاش که ناوک عشق تو روزی در کوچهٔ دل من قدم بگذارد.
هوش مصنوعی: اگر ما به خاطر ناتوانیمان نتوانیم خود را نشان دهیم، مطمئن باش که در طول عمر ما، این زیبایی و جذابیت توست که دل ما را میزند و ما را تحت تاثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: دل همیشه در ترس و حیرت است و نمیتواند به راحتی با چالشها کنار بیاید. اما در عوض، گنجینههای گرانبهایی از مشکلات را به وجود میآورد که نیاز به صبر و تلاش دارد تا به دست آید.
هوش مصنوعی: سخن و گفتار در جهان همیشه باقی میماند و از چیزی که وجود ندارد آزاد است. گفتگوها، همچون پرواز، به جستجوی ناشناختهها میپردازند.
هوش مصنوعی: طبیعت پاییز خودش زیباییهای خاصی دارد و من به تجربهای از پیروزی بر دل خودم اشاره میکنم که در آن شکست رنگ چهرهام را احساس کردهام.
هوش مصنوعی: همه چیز در عالم نمیتواند مانع عجز و ناتوانی ما شود و سایه کوهها و دشتهای بزرگ هم نمیتواند به ما کمک کند.
هوش مصنوعی: خدایا، امیدوارم همیشه سایهٔ نوشیدنی و خوشحالی از سر ما برداشته نشود؛ زیرا بدون شراب و مستی، هیچ تعبیری برای سجده و عبادت نیست.
هوش مصنوعی: در جشن وصال، به خاطر شوق زیادم نمیتوانم آرام و بیخیال باشم. باشد که به خاطر بیتوجهی به دنیا، از نشانههای عشق در امان نباشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
زر افشانید بر پیلان جرسهای مدارا را
برآرید آن فریدون فر درفش چرخ بالا را
زمین از سنبل و سوسن شده پر عنبر سارا
ز گلنار و گل و خیری شده یاقوت گون خارا
زهی از امر و نهی تو نظامی دین دنیا را
خهی ! از حل و عقد تو قوامی مجد علیا را
ثبات هضم تو داده سکون میدان عغبر را
نظام تو کرده روان ایوان خضرا را
کف تو شاه راهی در سخا بسیار و اندک را
[...]
ایا نور رخ موسی مکن اعمی صفورا را
چنین عشقی نهادستی به نورش چشم بینا را
منم ای برق رام تو برای صید و دام تو
گهی بر رکن بام تو گهی بگرفته صحرا را
چه داند دام بیچاره فریب مرغ آواره
[...]
ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا
به وصل خود دوایی کن دل دیوانه ما را
علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد
مگر لیلی کند درمان غم مجنون شیدا را
گرت پروای غمگینان نخواهد بود و مسکینان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.