این چه طاووسی نازست که اندوختهای؟
پای تا سر همه چشمی و به خود دوختهای
برق نیرنگ به این جلوه قیامت دارد
شعله در پردهٔ سنگ است و جهان سوختهای
رونق چار سوی دهر ز کالای دلست
کو دکانی که تو این آینه نفروختهای
صوف و اطلس به نظر تار تحیر دارد
پنبهای چند که بر دلق گدا دوختهای
فطرت آب است ز اظهار کمالی که تراست
صنعت شیشهگران عرق آموختهای
آتش منفعل روز زمینگیر حیاست
لاله گل کرد چراغی که تو افروختهای
بیدل اندیشهٔ طور و شجر ایمن چند
آتشی نیست درین جا تو نفس سوختهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت فردی میپردازد که مانند طاووسی ناز و چشمنواز است. شاعر از نیرنگ و ظاهری زیبا صحبت میکند که در حقیقت، باطن آتشین و سوختهای دارد. او به رونق و کالاهای دل اشاره میکند و از این میپرسد که آیا دکانی برای فروش این زیبایی وجود دارد. همچنین به تضاد میان زیبایی و فقر اشاره میشود، جایی که زیباییهای گرانقیمت به نظر میرسند اما در اصل بیپول هستند. شاعر میگوید که این زیبایی در فطرت فرد وجود دارد و به طور کلی بیانگر درد و رنجی است که در وجود او نهفته است. در نهایت، شعر به احساسات عمیق و درونی که فرد تجربه میکند، میپردازد و به نوعی نقش آتش وجود و نفس سوخته او را توصیف میکند.
هوش مصنوعی: این چه نوع طاووسی است که به زیبایی خود میبالد و همه توجهها را به خود جلب کرده است؟ تمام وجودش پر از نگاه و دقت است و تنها به خودش نگاه میکند.
هوش مصنوعی: برق فریب این زیبایی، همچون روز قیامت میدرخشد؛ گویی شعلهای در پس سنگ پنهان است و دنیا به آتش کشیده شده است.
هوش مصنوعی: رونق زندگی و دنیا به خاطر احساسات و دلمشغولیهای درونی انسانهاست. هیچ مغازهای پیدا نمیشود که در آن جاذبه و زیبایی روحی خود را به دیگران نفروخته باشی.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به تضاد بین زرق و برق زیبای لباسهای گرانقیمت و ظاهری میپردازد که توجه را جلب میکند. او به نوعی از فقر و سادهزیستی اشاره میکند که در دل این تجملات پنهان است. این کنایهها نشاندهنده آن است که گاهی اوقات ظواهر زیبا نمیتوانند واقعیتهای عمیقتری را که در زیر این لایهها وجود دارد، بپوشانند.
هوش مصنوعی: طبیعت آب به خاطر ویژگیهای خاصی که دارد به وجود آمده است و این ویژگیها از هنر و مهارت صنعتگران شیشهساز نشأت گرفته است.
هوش مصنوعی: آتش زبانهکش روزگار در حالتی از خاموشی و بیحالی است، در حالی که گلی مثل لاله شکوفا شده و روشنیای که تو ایجاد کردهای، به این زبانهها جان میدهد.
هوش مصنوعی: درختان و کوهها را به یاد آور و بدان که جایی که تو هستی، امن نیست. در اینجا تنها تو هستی که دلت در آتش longing میسوزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
الله ، الله ، ز که این قاعده اندوختهای
کیست استاد تو اینها ز که آموختهای
تا رخ از باده گلرنگ برافروختهای
جگر لالهعذاران چمن سوختهای
نیست صیدی که دلش زخمی مژگان تو نیست
گرچه از شرم و حیا باز نظر دوختهای
میتوانی به نگاهی دو جهان را دل داد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.