ای نفس مایه درین عرصه چه پرداختهای
نقد فرصت همه رنگست و تو در باختهای
صفحه آتش زدهای ناز چراغان چه بلاست
تا به فهم پر طاووس رسی فاختهای
کاش از آینه کس گرد سراغت یابد
محمل آرا چو سحر بر نفس ساختهای
بیش ازین فتنهٔ هنگامهٔ اضداد مباش
چه شررها که نه با پنبه در انداختهای
اینقدر نیست درین عرصه جهاد نفست
قطع کن زحمت تیغیکه تواش آختهای
دهر تاراجگه سیل و بنای تو حیات
ای ستمکش نگهی خانهکجا ساختهای
عمر در سعی غبار جسد افشاندن رفت
آخر ای روح مقدس ز کجا تاختهای
نقش غیر و حرم عشق چه امکان دارد
صورتتوست در آن پردهکه نشناختهای
گردباد آن همه بر خویش نچیند بیدل
در خور گردش سر، گردنی افراختهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تأمل در وضعیت نفس و وجود انسانی میپردازد. او میسازد که نفس چه کارهایی در زندگی انجام داده و از فرصتهای موجود چه بهرهای برده است. با اشاره به عناصر شعری و نمادهای مختلف، مانند طاووس و فاخته، احساس تنهایی و عذاب را برای سعی در درک خود و زندگی ابراز میکند. شاعر به نفس میگوید که بافتهها و دردها را رها کند و خود را از دغدغههای دنیا آزاد کند. همچنین بر اهمیت شناخت و مفهوم عشق تأکید دارد و در نهایت، بر غیرت و تمایز انسان در مواجهه با چالشهای زندگی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ای جان، در این دنیای پرتنوع، چگونه خویش را هزینه کردهای؟ همه فرصتها برای بهرهوری وجود دارد و تو در این میدان شکست خوردهای.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و دردسرهای عشق اشاره دارد. شعری درباره زنی زیبا که مانند شعلهای سوزان است و جذابیت او هم زمان میتواند مشکلساز باشد. در عین حال، شاعر به این نکته اشاره میکند که برای درک عمق ویژگیهای او، باید به تجربیات و فهم بالایی دست یافت. به نوعی، عشق و زیبایی میتواند باعث بلاتکلیفی و چالشهای عاطفی شود.
هوش مصنوعی: ای کاش کسی مانند آینه به سراغ تو بیاید و تو را بشناسد، همچنان که بوی خوش سحرگاهی به تمام فضا میپیچد.
هوش مصنوعی: دیگر اینجوری درگیر ماجراهای پرهیاهو و متناقض نشو، که میدانی چه آتشهایی که نه با نرمی، بلکه با شدت و بیاحتیاطی آغاز شدهاند.
هوش مصنوعی: در این میدان رزم، اینقدر نگو که نمیتوانی، بلکه باید تلاش کنی و زحمت بکشی، چرا که شمشیری که به دست داری، آماده نبرد است.
هوش مصنوعی: دنیا مانند طوفانی است که هر چیزی را از بین میبرد و تو، ای ستمکش، چگونه بر این ویرانیها، خانهای برای خود ساختهای؟
هوش مصنوعی: زندگی در تلاش و کوشش سپری شد و در نهایت، ای روح پاک، از کجا به اینجا آمدهای و چرا به ما حملهور شدهای؟
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که عشق و اشتیاق به کسی بسیار عمیق و خاص است، به طوری که هر چیزی غیر از آن، حقیقتی ندارد. زیبایی و حضور محبوب در پس پردهای قرار دارد که هنوز برای کسی شناخته شده نیست. در واقع، تنها آنچه که در عشق واقعی وجود دارد، ارزش شناخت و توجه را دارد.
هوش مصنوعی: گردباد نمیتواند بر خود حکمرانی کند و تنها در دایرهاش بگردد، بلکه باید سر به زیر و متواضع باشد. تو همانند گردنی افراشتهای که با عظمت و سربلند در میان جمع قرار داری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای که شمشیر جفا بر سر ما آختهای
دشمن از دوست ندانسته و نشناختهای
من ز فکر تو به خود نیز نمیپردازم
نازنینا تو دل از من به که پرداختهای
چند شبها به غم روی تو روز آوردم
[...]
جز غم عشق بهر چیز که در ساختهای
حیف و صد حیف از آن عمر که در باختهای
چهره را صیقلی از آتشِ می ساختهای
خبر از خویش نداری که چه پرداختهای
ای بسا خانهٔ تقوی که رسیدهست به آب
تا ز منزل عرقآلود برون تاختهای
در سرِ کوی تو چندان که نظر کار کند
[...]
ای که با اهل هوس نرد وفا باختهای
منم آن مهره که در ششدرم انداختهای
محفلافروز جهانی تو که داری چون شمع
رخ افروختهای و قد افراختهای
یکره ار جلوه کند سرو تو در باغ وگر
[...]
زابروان تیغِ دوسَر بر مه و مهر آختهای
رتبهٔ خود چه توان کرد که نشناختهای
هیچکس راه نبرده که کجا منزل تست
چون کلیسا و حرم هردو بپرداختهای
گفتی ای عقل که با عشق کنم ساز نبرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.