غنچهسان بیدر است خانهٔ ما
بیضه گل کرده آشیانهٔ ما
همچو شبنمدرین چمن محو است
به نم چشم آب و دانهٔ ما
بال بربال شهرت عنقاست
رنگ آرام در زمانهٔ ما
نیست جزشعله خاک معبد عشق
جبهه سوز است آستانهٔ ما
خواب راحت نهایم، دردسریم
مشنو از هیچ کس فسانهٔ ما
ناتوان طایر پرکاهیم
گردباد است آشیانهٔ ما
ننشیند مگر به خاک درت
اشک بیدست و پا روانهٔ ما
میکشد انفعال آزادی
سرو از آه عاشقانهٔ ما
شعلهآهنگخونمنصوریم
ساز ما سوخت از ترانهٔ ما
حیلهٔ زندگینقاب فناست
کاش روشن شود بهانهٔ ما
دل جمعاین زمان چهامکان است
ریشهگلکرد و رفت دانهٔ ما
بس بود همچو دیدهٔ بیدل
شوق دیدار شمع خانهٔ ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات و وضعیت روحی فرد میپردازد. شاعر به خانه خود که مملو از زیبایی و عشق است، اشاره میکند و آن را به یک آشیانه گل تشبیه میکند. او از درد و رنج خود سخن میگوید و بیان میکند که تحت فشار زندگی و عدم آزادی قرار دارد. همچنین، شاعر به آرزوها و آرمانهای خود اشاره دارد و تلاش میکند تا از زوال و فنا فرار کند. در نهایت، او شوق دیدار و عشق را به تصویر میکشد که همچون شمعی در خانهاش فروغ میبخشد.
هوش مصنوعی: خانهٔ ما مانند غنچهای است که هنوز شکوفا نشده است و به مانند تخممرغی که در آن زندگی جدیدی شکل میگیرد، در دل خود آمادهی رشد و شکوفایی است.
هوش مصنوعی: در این چمن، مانند شبنم که در طبیعت محو میشود، ما نیز در غم و آرزوی خود غرق شدهایم و اشکها و امیدهایمان در کنار هم قرار دارند.
هوش مصنوعی: شهرت مانند پرندهای نادر است که در دنیای ما رنگ آرامش را به خود اختصاص داده است.
هوش مصنوعی: هیچ چیز جز شعلهای از خاک برای معبد عشق وجود ندارد، و این آستانهای است که در آن همواره احساس سوز و گرما وجود دارد.
هوش مصنوعی: ما در خواب راحت نیستیم و به شدت در درد و رنج هستیم، پس از هیچ کسی داستان ما را نشنو.
هوش مصنوعی: ما مثل پرندهای هستیم که در برابر طوفان ناتوان است و خانهمان در معرض خطر است.
هوش مصنوعی: نمیتوانیم بیخیال از درد و اندوه به زمین تو بنشینیم؛ اشکهای بیهدف و بیدست و پا به سمت ما روانه میشود.
هوش مصنوعی: احساسات عاشقانه ما باعث میشود که آزادی و سرزندگی مانند درخت سرو، تحت تأثیر قرار بگیرد و به نوعی نابود شود.
هوش مصنوعی: ما به آهنگ شعلهور خون منصور مشخص هستیم، ساز ما به خاطر آواز ما میسوزد.
هوش مصنوعی: زندگی گاهی با ترفندها و ظاهراً جذابش انسان را فریب میدهد و ما امیدواریم که علت وجودیمان و حقیقت زندگیامان روشن شود.
هوش مصنوعی: در این زمان، چطور میتوانم دل را جمع کنم، در حالی که گل ریشه دوانده و دانهٔ ما رفته است؟
هوش مصنوعی: به اندازهٔ کافی است که مانند چشمهای بیقرار، مشتاق دیدن شمعی باشیم که در خانهٔ ما میدرخشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همین شعر » بیت ۴
نیست جزشعله خاک معبد عشق
جبهه سوز است آستانهٔ ما
طغرلم محو مصرع بیدل
جبهه سوز است آستانه ما!
ای دریغا که در زمانهٔ ما
هزل آید به کارخانهٔ ما
بود شهباز آشیانهٔ ما
محو در بحر بیکرانهٔ ما
نیست زین مزرع آب و دانه ما
ملکوتست آشیانه ما
کبک کهسار و بلبل گلزار
گوش دارند بر ترانه ما
هر طرف صورت تازه ای بندند
[...]
تنگ از بسکه شد زمانه ما
مردمی خاست از میانه ما
چون نشینم بزیر چرخ که هست
حلقه مار آشیانه ما
راحت از ما ز بس گریزان است
[...]
سعی دیر و حرم بهانهٔ ما
برد ما را زآستانهٔ ما
بسکه در پردهٔ دل افسردیم
تار شد شوخی ترانهٔ ما
حرف زلف مسلسلی داریم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.