نشنیده حرف چند که ما گوش کردهایم
تا لب گشودهایم فراموش کردهایم
درد دلیم، شور دو عالم غبار ماست
اما زیارت لب خاموش کردهایم
تسلیم ما قلمرو جولان ناز کیست
سیر نُه آسمان به خم دوش کردهایم
آفات دهر چارهگرش یک تغافلست
توفان به بستن مژه خس پوش کردهایم
شوری دگر نداشت خمستان اعتبار
خود را چو درد می سبب جوشکردهایم
حیرت سحر دماندهٔ طرز نگاه ماست
صد چاک سینه نذر یک آغوشکردهایم
طاووس رنگ ما ز نگاه که میکش است
پرواز را به جلوه قدح نوش کردهایم
بر وضع ما خطای جنونی دگر مبند
کم نیست این که پیروی هوش کردهایم
مردم به دستگاه بقا ناز میکنند
ما تکیه بر فنای خطا پوش کردهایم
بیدل حدیث بیخبران ناشنیدنی است
بودیم معنیی که فراموش کردهایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عواطف و تجربیات انسانی است که از آنها غافل شدهایم. شاعر به ناله و درد دل اشاره میکند و میگوید که مشکلات و دردهای زندگی را فراموش کردهایم. ما در جستجوی خوشی و زیبایی هستیم، اما به جای آن، به ناز و لذتهای زودگذر توجه میکنیم. گاهی اوقات، ما در تلاش برای فرار از واقعیتها، خود را به فراموشی زدهایم. این شعر همچنین به تناقضات انسانی و ناتوانیها اشاره دارد و یادآور میشود که ما در دنیایی از زیبایی و درد زندگی میکنیم که گاهی اوقات از درک عمق آن غافل میشویم.
هوش مصنوعی: شنیدههای زیادی هست که ما به آنها گوش دادهایم و حالا که میخواهیم صحبت کنیم، همهی آنها را فراموش کردهایم.
هوش مصنوعی: درد دل ما و شور زندگی دنیایی که در آن هستیم مانند غباری بر سر ما نشسته است، اما ما در سکوت به یاد کسی هستیم و او را زیارت کردهایم.
هوش مصنوعی: ما تسلیم شدهایم و نمیدانیم که چه کسی در این دنیای پر زرق و برق قدرت دارد. ما لحظهای به گرد نُه آسمان سفر کرده و تمامی آن را به دوش کشیدهایم.
هوش مصنوعی: مشکلات و سختیهای زندگی را میتوان با کمی بیتوجهی و آرامش حل کرد. ما دلمان را به خواب و آرامش بستهایم تا از تندبادهای زندگی در امان بمانیم.
هوش مصنوعی: دیگر آن شور و حال سابق را نداریم، چون حالا فقط به درد و رنج میپردازیم و دیگر نمیتوانیم به زیباییهای زندگی توجه کنیم.
هوش مصنوعی: در دل سحر، شگفتی مانده از شیوه نگاه ماست. ما جانمان را بر سر عشق کسی گذاشتهایم و برای یک آغوش آمادهایم، حتی اگر این آغوش هزار زخم و درد به همراه داشته باشد.
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به زیبایی و جلوهای اشاره میکند که به واسطهی نگاه دیگری به دست آمده است. او این احساس را همانند پرواز یک طاووس توصیف میکند که تحت تاثیر نگاه آن شخص، رنگ و زیبایی خاصی پیدا کرده است. در واقع، شاعر در حال بیان این احساس است که زیبایی و جذابیت درونی ناشی از محبت و توجه دیگران است.
هوش مصنوعی: دیگر بر روی وضعیت ما اشتباهات جنونآمیز اضافه نکن، زیرا ما هم کم نداریم که به نادانی خود ادامه دادهایم.
هوش مصنوعی: افراد به زندگی و زیباییهای آن افتخار میکنند و به آن ناز میکنند، اما ما به ناپایداری و زوال دنیا تکیه داریم و خود را از اشتباهات پنهان ساختهایم.
هوش مصنوعی: بیدل درباره موضوعاتی صحبت میکند که فقط برای افراد خاص قابل درک است. او به این نکته اشاره میکند که ما در زندگیمان معانی عمیقی را فراموش کردهایم که این معانی ممکن است برای دیگران قابل فهم نباشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما تا حدیث سبز خطان گوش کرده ایم
هر نکته یی که هست فراموش کرده ایم
در گردن فرشته حمایل نمی کنیم
دستی که با سگ تو در آغوش کرده ایم
هرجا که گفته ایم حدیثی ز سوز خود
[...]
ما این سبوی باده که بر دوش کرده ایم
تعویذ عقل و مائده هوش کرده ایم
شبهای هجر خار مغیلان بجای خواب
با مردمان دیده هم آغوش کرده ایم
در جام آفتاب شده باده خون دل
[...]
ما پرده های گوش خود از هوش کرده ایم
پندی که داده اند به ما گوش کرده ایم
در آبگینه خانه بینش نشسته ایم
لب را ز حرف بیهده خاموش کرده ایم
گر حنظل سپهر به ساغر فشرده اند
[...]
تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ایم
تکرار ناله از لب خاموش کرده ایم
عقل آمد و به راه جنون دست ما گرفت
آمد به کار آنچه فراموش کرده ایم
از ما تمیز نیک و بد آسمان مپرس
[...]
گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم
سیر بهار گلشن آغوش کرده ایم
تا بر رخت چو آینه بگشوده ایم چشم
در خاطر آنچه بود فراموش کرده ایم
جز گوش دل به داد اسیران که می رسد؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.