ز صد ابرام بیش است انفعال چشم حیرانم
ادب پروردهٔ عشقم نگه را ناله میدانم
تماشای دو رنگی برنمیدارد حباب من
نظر تا بر تو واکردم ز چشم خویش حیرانم
به رنگ ابر در یاد تو هر جا گریه سرکردم
گهر افشاند پیش از پردههای دیده دامانم
بیا ای آفتاب کشور امید مشتاقان
چو صبحم طایر رنگی است بر گرد تو گردانم
در این حرمانسرا هر کس تسلی نشئهای دارد
دماغ گنج بر خود چیدنم این بس که حیرانم
خیالی نیست در دل کز شرر بالی نیفشاند
جنون دارد تب شیر از خس و خار بیابانم
مپرسید از سواد معنی آگاهان این محفل
که طومار سحر در دستم و محتاج عنوانم
پر و بال نفس فرسود و پروازی نشد حاصل
کنون دستی زنم بر هم پشیمانم، پشیمانم
چو گوهر موجها پیچید بر هم تا گره بستم
سر راحت به دامن چیدهٔ چندین گریبانم
به این وسعت اگر چیند تغافل دامن همت
جهانی را توان چون چشم، پوشیدن به مژگانم
ندانم بیش ازین عشق از من بیدل چه میخواهد
غریبم، بینوایم، خانه ویرانم، پریشانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساس حیرت و انفعال خود در عشق سخن میگوید. او تأکید میکند که نگاهش به معشوقش نالهای از عشق است و زیبایی دو رنگی عشق او را متحیر کرده است. شاعر ابراز میکند که در یاد معشوق، هر جا که میرود، گریه میکند و او را به آفتاب امید مشتاقان تشبیه میکند. در این دنیای ملول، هر کس تسلیای دارد، ولی او به شدت دلتنگ و حیران است. شاعر همچنین به جنون و تب عشق خود اشاره میکند و از بیمعنایی و ناتوانیاش در پرواز آزاد سخن میگوید. او در نهایت به درماندگی و پریشانی خود در عشق اعتراف میکند و میگوید که نمیداند عشق چه خواستهای از او دارد و احساس میکند که در ویرانی عشقش غریب، بیچاره و پریشان است.
هوش مصنوعی: چشمان حیران من تحت تأثیر احساسات عمیق قرار دارد و این حالتی که من دارم فراتر از تمام دردهای ناشی از عشق است. من به نگاهم به عنوان نشانهای از ناله و اندوه نگاه میکنم و با آن ادب و آداب عشق را پیش میبرم.
هوش مصنوعی: وقتی به زیبایی دو رنگی نگاه میکنم، حبابم نمیتواند توجه مرا جلب کند. چون وقتی به تو چشم دوختم، از تماشای خودم حیرتزده شدم.
هوش مصنوعی: هر زمان که به یاد تو، مانند ابر، اشک ریختم، قطرات اشک مانند جواهر در دامانم ریختند.
هوش مصنوعی: ای آفتاب سرزمین آرزوهای مشتاقان، بیا! من مانند صبحی هستم که پرندهای رنگی را دور تو به پرواز در میآورم.
هوش مصنوعی: در این مکان پر از اندوه، هر کسی به نوعی دلخوشی دارد. من هم با جمعآوری زیباییهای گنجینه خود، به این حالت سردرگمی دچار شدهام.
هوش مصنوعی: در دل من هیچ خیالی وجود ندارد که با شعلهای از بال پرندهای برانگیخته شود. دیوانگی من از تب شیرینی است که از بوتههای بیابانی ناشی میشود.
هوش مصنوعی: از افرادی که در این جمع دانا هستند، نپرسید درباره معنی و نشانههای عمیق؛ چون من خودم در دستم یک نوشته جادویی دارم و به دلیل اهمیت موضوع، به توضیحات بیشتری نیاز دارم.
هوش مصنوعی: بال و پر نفس من خسته و نابود شده و هیچ پروازی برایم به بار نیاورده است. اکنون با دست بر هم میزنم و حسرت و پشیمانی وجودم را فراگرفته است.
هوش مصنوعی: وقتی که موجها مانند گوهر به هم درهم پیچیدند، من هم زمانی که خود را در آرامش یافتم، به دامان چندین گریبانم گره زدم.
هوش مصنوعی: اگر چه دنیای وسیع را میتوان با بیتوجهی نادیده گرفت، اما همچون چشم، میتوان با مژهها آن را پوشاند.
هوش مصنوعی: نمیدانم عشق از من چه انتظاری دارد. من تنها و غریبم، در فقر زندگی میکنم و خانهام نابود شده است. در درونم آشفتگی و بیتابی وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دگر بار ای مسلمانان ستمگر گشت جانانم
گهی رنجی نهد بر دل گهی بی جان کند جانم
به درد دل شدم خرسند که جز او نیست دلبندم
به رنج تن شدم راضی که جز او نیست جانانم
به بازی گفتمش روزی که دل بر کن کنون از من
[...]
ترا من دوست میدارم ندانم چیست درمانم
نه روی هجر میبینم نه راه وصل میدانم
نپرسی هرگز احوالم نسازی چارهٔ کارم
نه بگذاری که با هرکس بگویم راز پنهانم
دلم بردی و آنگاهی به پندم صبر فرمایی
[...]
درخت و آتشی دیدم ندا آمد که جانانم
مرا می خواند آن آتش مگر موسی عمرانم
دخلت التیه بالبلوی و ذقت المن و السلوی
چهل سال است چون موسی به گرد این بیابانم
مپرس از کشتی و دریا بیا بنگر عجایبها
[...]
اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم
قضای عهدِ ماضی را شبی دستی برافشانم
چنانت دوست میدارم که گر روزی فراق افتد
تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم
دلم صد بار میگوید که چشم از فتنه بر هم نِه
[...]
مرا دیوانه می خوانند و با دیوانه می مانم
ز خود بیگانه می دانند و هم من نیز می دانم
اگر با بت منم اینم وگر در کعبه بنشینم
نه مرد مذهب و دینم نه اهل کفر و ایمانم
چو در بت خانه افتادم ز دیگر خانه آزادم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.