به نقش سخت روییهای مردم بسکه حیرانم
رگ سنگست همچون جوهر آیینه مژگانم
گلی جز داغ رسوایی در آغوشم نمیگنجد
ز سر تا پا چو جام باده یک چاکگریبانم
حباب از پیرهن آیینه داری میکند روشن
به پوشش ساختم تا اینقدرکردند عریانم
اگر بنیاد مینا خانهٔ گردون به سنگ آید
منش در چشم همت یک شکست اشک میدانم
چراغ کشته دودش زیر دست داغ میباشد
ز نقش پا فروتر میتپد گرد بیابانم
قیامت داشت بیروی تو شمع انجمن بودن
گدازم آب زد تا سوختنگردید آسانم
ندارم در دبستان محبت شوق بیکاری
به یادت سطر اشکی مینویسم ناله میخوانم
تماشا مشربم از ساز راحتها چه میپرسی
جهان افسانهگردد تا رسد مژگان به مژگانم
به تدبیر جنونم ره ندارد حکم مستوری
چو مغز پسته هر چند استخوان باشدگریبانم
عرق پیمای شبنم چون سحر عمریست میتازم
ندارم آنقدر آبی که گرد خویش بنشانم
درین محفل مبادا از زبانگردنکشم بیدل
چو شمع از فیض خاموشیگریبان ساز دامانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان احساسات و دردهای عاطفی خود میپردازد. او از تأثیر سنگینی و سختیهایی که بر مردم وارد شده، حیرتزده است و به وجود رگههایی از ناامیدی و عوارض عشق اشاره میکند. در آغوشش فقط گل داغ رسوایی جای دارد و از عریانی خود در جامعه نگران است. او به زیبایی و زشتی در زندگی مینگرد و نگران بیپناهیاش در برابر احساساتی است که به او میفشارند. شاعر همچنین به یاد معشوقش با اشک و ناله، غم و دلتنگیاش را به تصویر میکشد و از سادگی و بیپناهی خود در این دنیا میگوید. در پایان، او برخلاف سختیها، از وفاداری و عشقش سخن میگوید و انتظار دارد که عشق و زیبایی به او آرامش دهد.
هوش مصنوعی: به خاطر چهرههای محکم و زیبا و رفتار مردم، به شدت شگفتزدهام، گویی که رگهای من از سنگ هستند و این حالت مانند جواهر درون مژگانم میدرخشد.
هوش مصنوعی: در آغوشم فقط درد و رسوایی وجود دارد و هیچ شادی و زیبایی نمیتوانم احساس کنم. از سر تا پا، مانند جامی که در اثر شکستی لبپر شده، دچار آسیب و شکستگی هستم.
هوش مصنوعی: حبابهای آب به دلیل وجود تنگی در پیراهن آینه، درخشان و زنده به نظر میرسند. من هم برای پنهان کردن نقاط ضعف و عریانیام، پوشش و ظاهری ساختهام.
هوش مصنوعی: اگر سرنوشت و تقدیر آسمان با سختی و مشکل مواجه شود، من در چشمان اراده و تلاش خود، یک اشک را نشانهٔ شکست میدانم.
هوش مصنوعی: چراغ خاموشی که دودش در زیر دست داغ است، نشانهای از وجود تنهایی و درد در دل من است. من در بیابانی هستم که زیر پاهایم میتپد و در آنچه که در اطرافم میگذرد، غرق شدهام.
هوش مصنوعی: روز قیامت بدون حضور تو برای من مثل شمعی در جمع است؛ آب شمع را ریختم تا سوختن آسانتر شود.
هوش مصنوعی: در مدرسه، عشق و محبت را حس نمیکنم، اما در یاد تو، اشکی بر کاغذ مینویسم و نالههایم را بلند میکنم.
هوش مصنوعی: من از دیدن زیباییها و لذتهای زندگی سیراب میشوم. نپرس از من چه میگذرد، زیرا دنیا به زودی به داستانی شگفتانگیز تبدیل خواهد شد وقتی که چشمانم با چشمانت ملاقات کند.
هوش مصنوعی: به دلیل دیوانگیام، نمیتوانم راهم را پیدا کنم. مثل مغز پسته، که هرچند درونش سختی وجود دارد، اما بیرونش هنوز هم پوشیده است و به همین دلیل نمیتوانم به راحتی خودم را نشان دهم.
هوش مصنوعی: شبنم مانند میخواری است که در سحرگاه میتازد و من سالهاست در این حال به سر میبرم. اما آنقدر آب ندارم که حتی بتوانم غبار وجود خود را پاک کنم.
هوش مصنوعی: در این جمع، ای کاش از من کسی با زبان تند و سرکش سخنی نگوید، زیرا مانند شمع خاموش میشوم و دامنم را به دردسر میاندازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دگر بار ای مسلمانان ستمگر گشت جانانم
گهی رنجی نهد بر دل گهی بی جان کند جانم
به درد دل شدم خرسند که جز او نیست دلبندم
به رنج تن شدم راضی که جز او نیست جانانم
به بازی گفتمش روزی که دل بر کن کنون از من
[...]
ترا من دوست میدارم ندانم چیست درمانم
نه روی هجر میبینم نه راه وصل میدانم
نپرسی هرگز احوالم نسازی چارهٔ کارم
نه بگذاری که با هرکس بگویم راز پنهانم
دلم بردی و آنگاهی به پندم صبر فرمایی
[...]
درخت و آتشی دیدم ندا آمد که جانانم
مرا می خواند آن آتش مگر موسی عمرانم
دخلت التیه بالبلوی و ذقت المن و السلوی
چهل سال است چون موسی به گرد این بیابانم
مپرس از کشتی و دریا بیا بنگر عجایبها
[...]
اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم
قضای عهدِ ماضی را شبی دستی برافشانم
چنانت دوست میدارم که گر روزی فراق افتد
تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم
دلم صد بار میگوید که چشم از فتنه بر هم نِه
[...]
مرا دیوانه می خوانند و با دیوانه می مانم
ز خود بیگانه می دانند و هم من نیز می دانم
اگر با بت منم اینم وگر در کعبه بنشینم
نه مرد مذهب و دینم نه اهل کفر و ایمانم
چو در بت خانه افتادم ز دیگر خانه آزادم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.