شرار کاغذ فرصت کمینم
چراغان نگاه واپسینم
ز خط سرنوشتم میتوان خواند
گریبان چاکی لوح جبینم
غم درد دلم، آه حزینم
نبودم، نیستم، گر هستم اینم
به مستی از عدم واکردهام چشم
چه خواهم دید اگر او را نبینم
نوای عجز اگر فهمیده باشی
به چندین صور میخندد طنینم
چه تلخ افتاد آب گوهر من
که نتواند فرو بردن زمینم
حلاوت میمکد چون شمع انگشت
به قدر خودگداز آبگینم
چو نقش پا و من جولان حرف است
ز کوتاهی به دامن نیست چینم
ز نیرنگ تک و تازم مپرسید
سوار حیرتی آیینه زینم
غبارم را امید دامنی نیست
ندانم بر سر خود کی نشینم
چو شمع از نارساییهای اقبال
به پا افتاد دست از آستینم
دکان جنس نامم تخته اولیست
نگین بندید بر نقش نگینم
اگر بیدل به فردوسم نشانند
همان آلودهٔ دنیاست دینم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و درونی شاعر میپردازد. او از وضعیت روحی خود سخن میگوید و از غم و اندوه ناشی از عدم وجود یا نبود اقبال سخن میرد. شاعر به عدم شناخت خود اشاره میکند و به تلخیهایی که در زندگی تجربه کرده است، میپردازد. او از تفسیرهای مختلف احساساتش و ناتوانی در تغییر وضعیت کنونی شکایت دارد. در نهایت، او به این نکته اشاره میکند که حتی اگر در بهشت (فردوس) هم قرار گیرد، باز هم احساسات و مشکلات دنیوی او را رها نخواهند کرد.
هوش مصنوعی: شعلههای کاغذ، فرصتی که در انتظار من است، نورانی میکند نگاه آخری که دارم.
هوش مصنوعی: از نشانههای سرنوشتم میتوان فهمید که چهرهام نشان از مصیبت و دردمند بودن دارد.
هوش مصنوعی: غم و درد دل من، آنچه باعث ناله و افسردگیام شده، نبودم، نیستم و اگر هم هستم، همین حالتم است.
هوش مصنوعی: در حالت مستی از نبود وجود، چشمانم را گشودهام، اما اگر او را نبینم، چه چیزی را میتوانم ببینم؟
هوش مصنوعی: اگر توانسته باشی صدای ناتوانی را درک کنی، میبینی که به اشکال مختلفی به گوش میرسد و در دلانگیز است.
هوش مصنوعی: آب گوهری که در دست دارم چنان تلخ و ناگوار است که زمین نمیتواند آن را به خود جذب کند و در خود محو کند.
هوش مصنوعی: شیرینی زندگی را مثل شمعی که به اندازه خودش ذوب میشود، درک میکنم و از زیباییهایش لذت میبرم.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که وقتی که من در مورد چیزی صحبت میکنم، اثر و نشانی از جملاتم به جا میماند، اما وقتی خودم را در موقعیتی خاص (مثل دامن کوتاه) قرار میدهم، نمیتوانم تأثیر عمیقتری بگذارم. به نوعی اشاره به محدودیتهایی دارد که بر اثر شرایط یا فضای خاص به وجود میآید.
هوش مصنوعی: از من نپرس که چگونه در مواجهه با نیرنگها و چالشها قرار گرفتهام، زیرا مانند سوارکاری هستم که در آینه حیرتانگیزی به خود نگاه میکند و نمیتواند ابتدا خود را شناسایی کند.
هوش مصنوعی: من غبار و شکستگیام را در دست ندارم و نمیدانم بر سرم چه خواهد آمد و کجا خواهم نشست.
هوش مصنوعی: وقتی که شمع به خاطر ناپایداریهای سرنوشتش به زمین افتاد، از آستینم دست کشید.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که کالا و محصول من باکیفیت و ممتاز است و همچنین تأکید میکند که باید به آن توجه ویژهای شود و ارزش آن را شناخت.
هوش مصنوعی: اگر مرا به بهشت برسانند، همچنانکه در دنیا آلوده به گناهانم، دین من نیز همانند آن خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مباد از بخت فرّخ آفرینم
اگر گیتی نه بر روی تو بینم
سر کوه بلند چندان نشینم
که لاله سر بر آره مو بچینم
الاله بیوفا بی بیوفا بی
نگار بیوفا چون مو گزینم
کنون کآن چشمه را با گُل نبینم
چو خار آن به که بر آتش نشینم
که تامن نیز هر یک را ببینم
ز جمله آنک خواهم بر گزینم
من از عالم تو را تنها گزینم
روا داری که من غمگین نشینم؟!
دل من چون قلم اندر کف توست
ز توست ار شادمان و گر حزینم
به جز آنچه تو خواهی من چه باشم؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.