شب بزم خیالی به دل سوخته چیدم
تصویر تو گل کرد ز آهی که کشیدم
تا هیچکسم منتظر وصل نداند
گشتم عرق و در سر راه تو چکیدم
عجزم چقدر پایهٔ اقبال رسا داشت
جایی نخمیدم که به پایی نرسیدم
گل کردن ازین باغ، جنون هوس کیست
پرواز غبارم سحری داشت دمیدم
در تخم ، محالست کند ریشه فضولی
پایم به در افتاد ز دامن که دوبدم
نیرنگ دل از صورت من شبهه تراشید
رفتم که کنم رفع دوبی آینه دیدم
آخر الم زندگیام تیر برآورد
برداشت نفس آن همه زحمتکه خمیدم
تا خون من از خواب به صد حشر نخیزد
در سایهٔ مژگان تو کردند شهیدم
هستی چمنی داشت ز آرایش عبرت
چون شمع گلی چند به نوک مژه چیدم
حیرت قفس خانهٔ چشمم، چه توان کرد
هرگه بهم آرم مژه قفل استکلیدم
بیدل چقدر سرمه نوا بود ندامت
کز سودن دست تو صدایی نشنیدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساسات عمیق و درد عشق صحبت میکند. او شب را با خیال معشوقش پر کرده و احساساتش را به تصویر کشیده است. در دل سوختهاش، تصویری از معشوق با تنهایی و غمگساری نمایش داده میشود. شاعر از نرسیدن به وصال و بیحالی صحبت کرده و به تلاطمهای درونی خود اشاره میکند. او از زیباییهای عشق و دردهای ناشی از آن میگوید و در نهایت به ناامیدی و حیرت خود از این وضعیت میپردازد. کل شعر در مورد جستجوی عشق و مشکلات ناشی از آن است و شاعر احساس میکند که در این بزم خیالی به شکل عمیقی غرق شده است.
هوش مصنوعی: در دل سوختهام شب رویایی را با یاد تو ترتیب دادم و تصورت مثل گلی شکوفا شد از آهی که به خاطر تو از دلم برخاست.
هوش مصنوعی: من طوری شدم که هیچکس دیگر به انتظار دیدار تو نباشد، زیرا همواره در تلاش و کمال هستم و در این مسیر، از خودم مایه گذاشتهام.
هوش مصنوعی: من چقدر در ناکامی و محدودیت خود موفقیتهای بزرگ و نابی داشتم، اما هرگز در جایی نتوانستم به چیزی دست یابم که ارزشش را داشته باشد.
هوش مصنوعی: این بیت به احساس شگفتانگیز و جذابیتی اشاره دارد که از زیباییهای باغ به وجود میآید. گوینده در اینجا به نوعی دیوانگی و شوق پرواز اشاره میکند، گویی غباری از شادی و زیبایی او را تحت تأثیر قرار داده است. با دمیدن در این فضا، او حس میکند که نوعی سحر و جادو در اطرافش وجود دارد.
هوش مصنوعی: بیت اشاره دارد به اینکه انسان باید از دخالت و فضولی در امور دیگران پرهیز کند. اگر کسی پایش را از دامن خود فراتر بگذارد و به مسائل دیگران وارد شود، ممکن است با مشکلاتی مواجه شود. به عبارت دیگر، گاهی اوقات بهتر است به کار خود مشغول باشیم و در کار دیگران فضولی نکنیم.
هوش مصنوعی: دل من با نیرنگ خود چنان نمایشی از من به وجود آورد که باعث شگفتیات شد. من تصمیم گرفتم که مشکلی را حل کنم و ناگهان در آینه خودم را دیدم.
هوش مصنوعی: در پایان زندگیام، پس از تمام زحماتی که کشیدم و سختیهایی که تحمل کردم، به یک تیر غم انگیز برخورد کردم که همهی تلاشهایم را ناامید کرد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که خون من از خواب بیدار نشود و به آرامش نیاید، در سایهٔ نگاه پر از محبت تو قربانی شدم.
هوش مصنوعی: وجودی مانند یک چمنزار داشت که از زیباییاش عبرت میگرفت. همان طور که چند شمع گلی را بر نوک مژهام چیدم.
هوش مصنوعی: مژههای چشمم مانند قفلی هستند که نمیتوانم آنها را کنار بزنم و به دنیای خارج بنگرم. در این حالت حیران و سردرگم هستم و نمیدانم چطور میتوانم این حالت را تغییر دهم.
هوش مصنوعی: بیدل، چقدر غمگین و افسردهام که از گناه خودم پشیمان هستم، چون اصلاً صدای تو را نشنیدم و نتوانستم به تو نزدیک شوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی صدر تو ، ای شاه ، سر افراز نبودم
مسعود بانجام و بآغاز نبودم
بی خدمت تو سایهٔ اقبال ندیدم
بی مدحت تو مایهٔ اعجاز ندیدم
با زر شده ام از تو و بی جاه تو عمری
[...]
رفتم به در مدرسه و گوش کشیدم
حرفی که به انجام برم پی ، نشیندم
سد اصل سخن رفت و دلیلش همه مدخول
از شک و گمانی به یقینی نرسیدم
بس عقده که حل گشت در او هیچ نبسته
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.