گنجور

 
بیدل دهلوی

داغم از کیفت آگاهی و اوهام هم

جنس بسیار است و نقد فرصت ناکام کم

آن‌قدر از شهرت هستی خجالت‌مایه‌ام

کز نگین من چو شبنم می‌فروشد نام نم

کور شد چشمش ز سوزن‌کاری دست قضا

پیش از آن ‌کز نرگس شوخت زند بادام دم

از خجالت در لب‌ گل خنده شبنم می‌شود

با تبسم آشنا گر سازد آن ‌گلفام فم

مژده ای لب‌تشنگان دشت بی‌آب جنون

گریه‌ای دارم‌ که خواهد شد در این ایام یم

بس‌که فرصتها پرافشان هوای وحشت است

از وصالم داغ دل می‌جوشد، از پیغام غم

شوق کامل در تسلی‌ها کم از جبریل نیست

دل‌تپیدن ناز وحیی دارد و الهام هم

آنچه ما در حلقهٔ داغ محبت دیده‌ایم

نی سکندر دید در آیینه، نی در جام جم

محو دیدار تو دست از بحر امکان شسته است

در سواد دیدهٔ حیران ندارد نام نم

محمل موج نفس دوش تپیدن می‌کشد

عافیت درکشور ما دارد از آرام رم

زین نشیمن نغمهٔ شوقی به سامان‌ کرده گیر

سایهٔ دیوار دارد زیر و پشت بام بم

اهل دنیا را مطیع خویش‌ کردن‌ کار نیست

پر به آسانی توان دادن به چوب خام خم

وعظ را نتوان به نیرنگ غرض بدنام‌ کرد

این فسون بر هرکه می‌خواهی برون دام دم

بی لب نوشین او بیدل به بزم عیش ما

گشت مینا و قدح را باده در اجسام سم

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
قطران تبریزی

هرکه دائم با نگار خویشتن باشد به هم

دلش ناویزد به درد و جانش ناویزد به غم

پشتش از هجران نباشد چون دو زلف او دو تا

دلش از انده نباشد چون دو چشم او دژم

من بدل کردم بشادی غم بوصل یار خویش

[...]

مسعود سعد سلمان

افتخار اهل تیغ ای صاحب اهل قلم

شمع سادات عرب خورشید احرار عجم

ای امین شاه غازی صاحب دیوان هند

روشن از رای تو بینم کار تاریک حشم

ای عمید ملک سلطان بوالفرج اهل فرج

[...]

امیر معزی

هفت چیز از خسرو عالم همی نازد به هم

دین و ملک و تاج و تخت و رایت و تیغ و قلم

آن خداوندی که مغرب دارد او زیر نگین

وان شهنشاهی که مشرق دارد او زیر علم

سایهٔ یزدان ملک شاه آن‌که اندر ملک خویش

[...]

سنایی

چون به صحرا شد جمال سید کون از عدم

جاه کسرا زد به عالم‌های عزل اندر قدم

چون نقاب از چهرهٔ ایمان براندازد زند

خیمهٔ ادبار خود کفر از خجالت در ظلم

کوس دعوت چون بزد در خاک بطحا در زمان

[...]

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
وطواط

ای حریم صدر تو ترسندگان را چون حرم

از تو گشته بیضهٔ خوارزمشاهی محترم

طایر عدل ترا صحن زمین زیر جناح

ناظر قدر ترا سطح فلک زیر قدم

چرخ گردان بر ندارد جز بفرمان تو گام

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه