جمعیت از آن دلکه پریشان تو باشد
معموری آن شوق که ویران تو باشد
عمریست دل خون شده بیتاب گدازیست
یارب شود آیینه و حیران تو باشد
صد چرخ توان ریخت ز پرواز غبارم
آن روزکه در سایهٔ دامان تو باشد
داغمکه چرا پیکر من سایه نگردید
تا در قدم سرو خرامان تو باشد
عشاق بهار چمنستان خیالند
پوشیدگی آیینه عریان تو باشد
هر نقش قدم خمکده عالم نازیست
هرجا اثر لغزش مستان تو باشد
نظاره ز کونین به کونین نپرداخت
پیداست که حیران تو حیران تو باشد
مپسند که دل در تپش یأس بمیرد
قربان تو قربان تو قربان تو باشد
سر جوش تبسمکده ناز بهار است
چینیکه شکنپرور دامان تو باشد
در دل تپشی می خلد از شبههٔ هستی
یاربکه نفس جنبش مژگان تو باشد
بیدل سخنت نیست جز انشای تحیر
کو آینه تا صفحهٔ دیوان تو باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر درباره عشق و شوقی عمیق به معشوق است. شاعر از دل دردناک و بیتابی خود سخن میگوید و آرزو دارد که معشوق، مانند آینهای درخشنده و حیران، در کنار او باشد. او به زیباییها و ظرافتهای معشوق اشاره میکند و از تأثیری که وجود او بر جهان دارد، میگوید. شاعر بر این باور است که عشق واقعی نمیتواند خاموش شود و هر لحظه به یاد معشوق، دلش نمیتواند آرام بگیرد. در انتها، پراکندگی افکار و احساسات شاعر به تحیر و شگفتی از معشوق ختم میشود و به دنبال آینهای است که آن همه زیبایی را منعکس کند.
هوش مصنوعی: اگر دل تو پریشان باشد، جمعیت و شلوغی اطراف هیچگاه نمیتواند تو را خوشحال کند. حتی اگر شوق و اشتیاقی در زندگیات وجود داشته باشد، اما حال و روز تو به هم ریخته باشد، آن شوق هم نمیتواند تو را آباد و شاد کند.
هوش مصنوعی: سالهاست که دل من به شدت در عذاب است و از درد و غم رنج میبرد. کاش روزی فرارسد که دل من مانند آینهای شفاف و روشن شود و در حیرت و شگفتی از تو بماند.
هوش مصنوعی: هر روز که در کنار تو باشم، میتوانم به راحتی بر تمام مشکلات و ناملایمات غلبه کنم.
هوش مصنوعی: من از این موضوع دردمند هستم که چرا جسم من به سایهای تبدیل نشد تا در کنار تو، که همچون درخت سرو با طراوت و زیبایی هستی، قرار گیرد و از حضور تو بهرهمند شوم.
هوش مصنوعی: عشاق در فصل بهار به زیباییهای چمنستان فکر میکنند، در حالی که زیبایی واقعی تو همچون آینهای است که همه چیز را عریان و بدون پوشش نشان میدهد.
هوش مصنوعی: هر نشانهای که از پاهای تو در دنیا باقی مانده، نشان از زیبایی و جذابیت خاصی دارد؛ هر جا که اثر قدمهای مست تو باشد، همان جا به نظر دلنشین و دلربا میرسد.
هوش مصنوعی: مشاهده از جهانی به جهانی دیگر انجام نمیشود. این نشاندهنده آن است که سردرگمی تو، در واقع سردرگمی خود توست.
هوش مصنوعی: نپسند که دل از ناامیدی و بینظمی بمیرد. فدای تو میشوم، فدای تو، فدای تو.
هوش مصنوعی: بهار، با زیبایی و شگفتیاش، مانند یک ظرف چینی ظریف است که باید با احتیاط از آن مراقبت کرد، چون اولین نشانههای لبخند و شادابی در این فصل، نشاندهندهٔ لطافت و ناز طبیعت است.
هوش مصنوعی: در دل من تپشی وجود دارد که ناشی از شک دربارهٔ هستی است. ای کاش این احساس ناشی از حرکت مژگان تو باشد.
هوش مصنوعی: سخن تو جز یک نوع بیان گیجی و سردرگمی نیست. کجا میتوان آینهای یافت تا تصویر و یا اثر تو بر روی صفحه دیوانت نمایان شود؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مجموع درونی که پریشان تو باشد
آزاد اسیری که به زندان تو باشد
دانی سر و سامان ز که باید طلبیدن؟
زان شیفته کو بی سر و سامان تو باشد
من همدم بادم گه و بیگاه که با باد
[...]
آن دیده نباشد که نه حیران تو باشد
وان دل نبود کاو نه به زندان تو باشد
گر بر سر من حکم کنی رای صوابست
آن سر چه کنم گرنه به فرمان تو باشد
در عید رخت کرده فدا جان جهانیست
[...]
شکر خجل از خنده پنهان توباشد
دستور بلا عامل دیوان تو باشد
خونها همه از خنجر مژگان تو ریزد
دلها همه در زلف پریشان تو باشد
جان بسکه سپردند به پیکان تو عشاق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.