وداع سرکشیکنگر دلت راحتکمین باشد
چو آتش داغ شد جمعیتش نقش نگین باشد
ز مرگ ما فلک را کی غبار حزن درگیرد
ز خواب می کشان مینا چرا اندوهگین باشد
نگاهی گر رسد تا نوک مژگان مفت شوخیها
در این محنتسرا معراج پروازت همین باشد
لب دامن نگردید آشنای حرف اشک من
چو شمعم سلک گوهر وقف گوش آستین باشد
گرفتاری به حدی دلنشین است اهل دولت را
که تا انگشتشان در حلقهٔ انگشترین باشد
سراغ عافیت احرام مرگم میکند تلقین
مگر آن گوهر نایاب در زیر زمین باشد
به قدر زخم دل گل میکند شور جنون من
پر پرواز شهرت نام را نقش نگین باشد
چه امکانست سر از حلقهٔ داغت برآوردن
سپند بزم ما را ناله هم آتشنشین باشد
در این معبد، فنا را مایهٔ توقیر طاعت کن
که چون خاکت دو عالم سجده وقف یک جبین باشد
گرت شمعیست دامن زن وگر کشتیست برق افکن
محبت جز فنای ما نمیخواهد یقین باشد
اشارت میکند بیدل خط طرف بناگوشش
که هرجا جلوه ی صبحیست شامش در کمین باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی وداع با عشق و زندگی است، و شاعر در آن احساسات عمیق خود را نسبت به مرگ، جدایی و زیباییهای لحظهای بیان میکند. او با استفاده از تمثیلها و تشبیهات زیبا، به حقیقت زودگذر زندگی و لذتهای گذرا اشاره میکند. در عین حال، شاعر به زیبایی و ارزشهای وجودی توجه دارد، و میگوید که عشق و محبت واقعی تنها در کنار فنا و زندگی زودگذر واقعی میشود. بنابراین، او از مخاطبان میخواهد که قدر لحظات را بدانند و درد و رنج را در کنار زیباییهای آن بپذیرند. در نهایت، شعر با تأکید بر این نکته به پایان میرسد که در هر حال، زیبایی و عشق همیشه در قامت جدایی و فراق وجود دارند.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی با کسی وداع کنی که دلش آرامش ندارد، باید توجه کنی که در درون او آتش عشق شعلهور است و این احساسات عمیق و پرشور مانند نگینی در دل او میدرخشد.
هوش مصنوعی: مرگ ما چه تأثیری بر آسمان دارد که غبار غم بر آن بپاشد؟ پس چرا مینوشند و شادابند اگر چشمانشان غمگین است؟
هوش مصنوعی: اگر نگاهی به نوک مژگان بیندازی، این شوخیها در این دنیای پر از درد و رنج، تنها بهانهای برای پرواز و صعود تو خواهد بود.
هوش مصنوعی: لب دامن دوری نکردی که آشنا شوی با سخنان اشک من، مانند شمعی هستم که رشتهای از گوهر را به سمت آستین خود میکشفد.
هوش مصنوعی: مشکل و گرفتاری آنقدر برای افراد ثروتمند جذاب و دلپذیر است که حتی زمانی که در قید و بند زندگی دارند، هنوز هم از آن لذت میبرند.
هوش مصنوعی: مرگ به من یادآوری میکند که به دنبال آرامش و راحتی باشم، مگر اینکه آن گوهر ارزشمند و کمیاب در زیر زمین پنهان شده باشد.
هوش مصنوعی: به اندازه زخمهای عمیق دلم، عشق و دیوانگیام برای پرواز و شهرت به اوج میرسد و نامم مثل نگینی ناقابل در دنیا نمایان میشود.
هوش مصنوعی: چه امکان دارد که از حلقهٔ داغ و گرمای تو خارج شوم، در حالی که فریاد و نالهٔ ما هم در این بزم آتشزاست؟
هوش مصنوعی: در این مکان مقدس، از نابودی و فنا به عنوان نشانی از احترام به عبادت استفاده کن، زیرا اگر تو مانند خاک، دو جهان را در برابر یک پیشانی بگذاری، ارزشمند خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر در زندگیات شعلهای از عشق وجود دارد، آن را همراه خود داشته باش، و اگر به مانند کشتی در دریای عشق هستی، بدان که این عشق تنها نیاز به فنا و از دست رفتن ما دارد و هیچ چیز دیگری نمیطلبد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که بیدل با اشاره به خطی که در کنار گوش معشوقش است، بیان میکند که هر جا زیبایی و روشنی حقایق جدید وجود دارد، در همان جا ناامیدی و تاریکی نیز lurking وجود دارد. در واقع، او به تضاد بین روشنایی و تاریکی اشاره میکند و به این نکته میرسد که در هر زیبایی، خطر و ناامیدی نیز نهفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به هرکشورکه بخرامی فتوح تو چنینباشد
تورا از خلق و از خالق دعا و آفرین باشد
چه دانستم که این دریای بی پایان چنین باشد
بخارش آسمان گردد کف دریا زمین باشد
لب دریا همه کفر است و دریا جمله دینداری
ولیکن گوهر دریا ورای کفر و دین باشد
اگر آن گوهر و دریا به هم هر دو به دست آری
[...]
اگر بختم دهد باری که یارم همنشین باشد
زهی مقبل که من باشم زهی دولت که این باشد
نباید این چنین ماهی برون از هیچ خرگاهی
نظیرش گر همیخواهی مگر در حور عین باشد
میان ظلمت مویش به زیر پرتو رویش
[...]
طبیب جان بود آن دل که او را درد دین باشد
برو جان مهربان گردد چو او با تن بکین باشد
تن بی کار تو خاکست بی آب روان ای جان
دل بیمار تو مرده است چون بی درد دین باشد
تن زنده دلان چون جان وطن برآسمان سازد
[...]
کسی کز عشق فانی شد، چنین باشد، چنین باشد
نشان موج از دریا، همین باشد، همین باشد
دلی کو جمله جان گردد، نه آن گردد، نه این گردد
چو سنگ لعل کان گردد، نگین باشد، نگین باشد
یقین اندر فنا باشد، گمان از هستی آن خیزد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.