مرا این آبرو در عالم پرواز بس باشد
که بال افشاندنم خمیازهٔ یاد قفس باشد
به منزل چون رسد سرگشتهای کز نارساییها
بیابان مرگ حیرت از غبار پیش و پس باشد
تواند بیخودی زین عرصه گوی عافیت بردن
که چون اشک یتیمان در دویدن بینفس باشد
در این محفل خجالت میکشم از ساز موهومی
کمال عشق من ای کاش در خورد هوس باشد
گلی پیدا نشد تا غنچهای نگشود آغوشش
در اینگلشن ملال از میوههای پیشرس باشد
به داغ آرزویی میتوان تعمیر دل کردن
بنای خانهٔ آیینه یک دیوار بس باشد
امل پیما ندارد غیرتسخیر هوس جهدی
نشاط عنکبوتان بستن بال مگس باشد
ضعیفان دستگیر سرفرازان میشوند آخر
به روز ناتوانیها عصای شعله، خس باشد
ندارد دل جز اسباب تپیدن عشرت دیگر
همان فریاد حسرت بادهٔ جام جرس باشد
به دل هم تا توانی چون نفس مایل مشو بیدل
مبادا سیر این آیینه در راهت قفس باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر احساس ناامیدی و تنهایی خود را بیان میکند. او از پرواز و آزادی میگوید، اما این آزادی را به قفس تشبیه میکند و نشان میدهد که در زندگی خود با چالشها و نارساییها مواجه است. او از سرگشتگی و عدم توانایی برای رسیدن به آرامش صحبت میکند و به انتظار عشق و زیبایی اشاره میکند که در گلشن زندگیاش پیدا نمیشود. همچنین، او به دشواریهای حرکت به سمت آرزوها و خستگی ناشی از تلاشهای بینتیجه اشاره میکند. در نهایت، شاعر تأکید میکند که دل او تنها به عشق و شوقی دیگر برای زندگی نیاز دارد و در خطر گرفتار شدن در تنگنای زندگی است.
هوش مصنوعی: این آبرو برای من کافی است که در دنیای پرواز، حتی اگر پرواز کنم، یاد قفس باعث خستگی و کسالت من نشود.
هوش مصنوعی: وقتی سرگشته و گم شده به خانه برسد، از شدت مشکلات و نابسامانیها که مانند بیابان مرگ است، در حیرت و گیجی از غبار و گرد و غبار اطرافش قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: میتواند در این دنیای پر از درد و رنج مانند یتیمی باشد که اشکهایش بیوقفه میریزد و در جستوجوی آرامش و عافیت است.
هوش مصنوعی: در این جمع، از نغمهای که فقط در تخیل من وجود دارد شرمندهام، کاش عشق واقعی من فقط به هوس و تمایلهای زودگذر محدود میشد.
هوش مصنوعی: در این گلشن، هیچ گلی وجود نداشت که غنچهای را در آغوش بگیرد و ملال و ناامیدی ناشی از میوههای آینده در اینجا حس میشود.
هوش مصنوعی: با یک آرزو و درد آن، میتوان دل را بهبود بخشید و برای ساختن خانهای که آینهوار باشد، تنها یک دیوار کافی است.
هوش مصنوعی: جوانی که دلبسته و شجاع باشد، هیچگاه اجازه نمیدهد که هوسهای بیاساس او را از مسیر درست منحرف کند. مانند عنکبوتی که انرژی و تلاشی که برای بستن بال مگس میکند، در واقع تلاشی بیثمر است.
هوش مصنوعی: دوستان ضعیف در روزهای سخت و دشوار به کمک قویترها میآیند. در زمان ناتوانی و مشکلات، ممکن است آنها دچار آتش و خشم شوند و به حالت خس و زیان برسند.
هوش مصنوعی: دل تنها چیزی که دارد، وسیلهای برای تپیدن و شاد بودن است و آنچه باقی میماند، حسرت نوشیدن بادهٔ خوشگذرانی و شادی است.
هوش مصنوعی: در دل خود تا جایی که میتوانی به چیزی جز نفس خود تمایل نداشته باش. بیدل، مراقب باش که مبادا در مسیرت این آینه، به قفس تبدیل شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نمی خواهم که کسی با آن شکر لب هم نفس باشد
ولی هر جا که شیرین ست غوغای مگس باشد
طبیب احوال من پرسید گفتم زلف او دال است
گر اهل حکمت است او را همین یک حرف بس باشد
از آن لب گفتم ار بورسی دهی بیش از کنارم ده
[...]
دل آزاد طبعان فارغ از قید هوس باشد
قبای بی گریبان را چه پروای عسس باشد؟
حصار خرمن خود ساز دست خوشه چینان را
که اینجا جامه فتح شکربال مگس باشد
مه محمل نشینی را که من دیوانه اویم
[...]
سوی گلشن شو اکسیر حیاتت گر هوس باشد
هوایش پر به دل نزدیک ماند نفس باشد
به حسرت دل ترا از رخنه های سینه می بیند
چو آن بلبل که محو گلشن از چاک قفس باشد
به راه کعبهٔ از خویش رفتن در شب هجران
[...]
تسلی کو اگر منظورت اسباب هوس باشد
ندارد برگ راحت هر که را در دیده خس باشد
ز هستی هرچه اندیشی غبار دل مهیا کن
کسوف آفتاب آیینهٔ عرض نفس باشد
درین محفل حیا کن تا گلوی ناله نخراشی
[...]
سزد بلبل به گل گر در گلستان هم نفس باشد
چرا پس جان من در تن گرفتار قفس باشد
چومرغی کز قفس باشد هوای گلشنش بر سر
به سیر عالم علوی مرا در دل هوس باشد
ز جان منچه سزد کاین چنین شد پای بست تن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.