لاح الصباح المختفی والدیک نادی بالطرب
قم فاسقنی ثم اسقنی یا بدر ماء کاللهب
می ده مرا می ده مرا کاندر غمت می به مرا
لب بر لب امشب نه مرا کامد ز غم جانم به لب
یا من له قلبی فدا و صلا علی رغم العدی
قد جاوز الهجر المدی والصبر افناه الطلب
شعر مجیر ای ماه نو بسرای بعد از راه تو
در بزم شروانشاه نو شاه فریدونی نسب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به صورت حسی و عاشقانه به تصویر کشیده شده است. شاعر از مهتاب (بدر) میخواهد که او را سیراب کند و از غمهایش بکاهد. او به عشق و اشتیاقش اشاره میکند و از درد و رنجی که به خاطر جدایی متحمل شده، سخن میگوید. همچنین از یک مجلس شاد و خوشحال صحبت میکند که در آن یاد و نام محبوبش زنده است. در کل، شعر اندوه و شادی عشق را در کنار هم به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: صبح پنهان شده است و صدای مرغ سحر در گوش میپیچد. بیدار شو و مرا سیراب کن، سپس مرا از آبی بده که مانند شعلهی آتش درخشان است.
هوش مصنوعی: به من شراب بده چون در غمت هستم. امشب به لبم نرسید، چون غم جانم را به لب آورده است.
هوش مصنوعی: ای کسی که قلبم فدای توست و به رغم دشمنان، در عشق تو فراتر از فاصلههای دور رفتهام و صبرم زیر فشار خواستهها از بین رفته است.
هوش مصنوعی: ای ماه نو، بعد از آمدنت، در جشن و شادی شروانشاه، شعر زیبایی را بسرای. تویی که نسبت به شاه فریدون داری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خیرالوری بعد النبی نورالهدی فی المنصب
شمس الندی فیالمغرب بدرالدجی فی الموکب
احسنت یا بدرالدجی لبیک یا وجهالعرب
ای روی تو خاقان روز وی موی تو سلطان شب
شمسالضحی ایوان تو بدر الظم دیوان تو
فرمان همه فرمان تو ای مهتر عالی نسب
خه خه بنامیزد مهی هم صدر و بدر درگهی
[...]
دل گم شد و معشوق دل من در سراغ او در طلب
گاهی به حی گه بادیه گه در عجم گه در عرب
دل داشت رنگ خون ولی معشوق دل را چون کنم
نه رنگ دارد نه نشان نه نام دارد نه نسب
سنبل نروید از سمن زنارکی بندد شمن
[...]
ماه مبارک چهر من می ده که شد ماه رجب
و اندر طرب شیر عجم از مولد میر عرب
همچون رخت با صد صفا هر ساله بین عشرت فزا
جشنی زحب شاه ما رخت افکن از ما رجب
جشنی چو طور اسرار گو بیضا بچوگانش چوگو
[...]
دو چیز افزونی دهد، بر مردم افزونطلب
سرمایهٔ عقل و خرد، پیرایهٔ علم و ادب
علم است دیهیم علا، عقل است کنج اعتلا
العلم تاج للفتی، والعقل طوق من ذهب
هست ار ز میراث پدر، عقل غریزیت ای پسر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.