گنجور

 
مجیرالدین بیلقانی

اشرب مع الندامی فی روضة الخزامی

فالصبح قد تبدی والریح قد تنسم

ای دلربای ساده برگیر جام باده

دل خستگان غم را از باده ساز مرهم

یا معدن الملاحه الراح منک راحه

سلم الی کأسا من راحتیک و اسلم

بی می مجیر! تا کی می ده که تا خورد می

در بزم ارسلان شه مالک رقاب اعظم

 
 
 
امیر معزی

فرخنده باد و خرم نوروز شاه عالم

سلطان تاجداران تاج تبار آدم

عالی جلال دولت باقی جمال ملت

دارندهٔ زمانه شاهنشه معظم

از تخت و خاتم آمد آرایش بزرگان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از امیر معزی
انوری

ای رایت رفیعت بنیاد نظم عالم

وی گوهر شریفت مقصود نسل آدم

برنامهٔ وجودت شد چار حرف عنوان

کان چار حرف آمد پس چار طبع عالم

هم نام فرخت را زی نامه برد عیسی

[...]

مولانا

بازآمدم خرامان تا پیش تو بمیرم

ای بارها خریده از غصه و زحیرم

من چون زمین خشکم لطف تو ابر و مشکم

جز رعد تو نخواهم جز جعد تو نگیرم

خوشتر اسیری تو صد بار از امیری

[...]

ناصر بخارایی

یا ساقی الکریم سوقی بماء کرم

هل للتراب حظ من جرعة الکرام

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه