گنجور

 
امیر معزی

فرخنده باد و خرم نوروز شاه عالم

سلطان تاجداران تاج تبار آدم

عالی جلال دولت باقی جمال ملت

دارندهٔ زمانه شاهنشه معظم

از تخت و خاتم آمد آرایش بزرگان

و آراست از ملکشاه امروز تخت و خاتم

شاهنشهی که عدلش بفزود نور گیتی

فرماندهی که جودش بشکفت روی عالم

در روزگار شاهان تاریخ او موخر

در خاندان شاهان فرمان او مقدم

از قلعه‌های محکم دشمن همی چه نازد

مرگ است تیغ سلطان در قلعه‌های محکم

تا عزم ‌کرد سلطان رفتن به جانب چین

فغفور چین به چین در برساخته است ماتم

قیصر ز بیم تیغش بیزار شد ز رهبان

بهتان همی نگوید بر عیسی بن مریم

ای در جمال چون جم در فتح چون سکندر

در لشکر تو بینم سیصد هزار رستم

گر نازش مسلمان از ز‌مزم است و کعبه

تخت تو هست‌ کعبه دست تو هست زمزم

اندر بهار خرم شادی و خرمی به

شادی و خرمی‌ کن‌ که آمد بهار خرم

بنشین به تخت شاهی تا بخت تو بنازد

می نوش‌ کن به شادی تا دشمنت خورد غم

عدل تو باد و عمرت هر ساعتی در افزون

هرگز مباد روزی عدل تو از جهان کم

شاعر تو را معزی‌، راوی تو را شکر لب

دولت تو را مسلم‌، نصرت تو را دمادم

 
 
 
امیر معزی

ای شهریارِ گیتی ای پادشاهِ عالم

صاحبقرانِ اعظم‌ شاهنشهِ مُعَظّم

ای سنجرِ ملکشاه ای خسروِ نکوخواه

ای در جهان‌ شهنشاه ای بر شهان‌ مقدم

ای برده همت تو از روی دوستان چین

[...]

انوری

ای رایت رفیعت بنیاد نظم عالم

وی گوهر شریفت مقصود نسل آدم

برنامهٔ وجودت شد چار حرف عنوان

کان چار حرف آمد پس چار طبع عالم

هم نام فرخت را زی نامه برد عیسی

[...]

مجیرالدین بیلقانی

اشرب مع الندامی فی روضة الخزامی

فالصبح قد تبدی والریح قد تنسم

ای دلربای ساده برگیر جام باده

دل خستگان غم را از باده ساز مرهم

یا معدن الملاحه الراح منک راحه

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از مجیرالدین بیلقانی
مولانا

بازآمدم خرامان تا پیش تو بمیرم

ای بارها خریده از غصه و زحیرم

من چون زمین خشکم لطف تو ابر و مشکم

جز رعد تو نخواهم جز جعد تو نگیرم

خوشتر اسیری تو صد بار از امیری

[...]

ناصر بخارایی

یا ساقی الکریم سوقی بماء کرم

هل للتراب حظ من جرعة الکرام

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه