لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
سلطان باهو

تارها زلفش چو دیدم مارها

پارها گشته دلم چون پارها

کارهای جمله مشکل مانده است

زارها باید دل خود زارها

صورت حسنش مبین ای بی خبر

نور ها این نیست جمله نارها

یار با خوبان تو هرگز دل مده

تا نباشی همچو ما غمخوارها

دین ز دست خود چو ما بگذاشتیم

تا چه کار آید مرا زنارها

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
سنایی

ای ز عشقت روح را آزارها

بر در تو عشق را بازارها

ای ز شکر منت دیدار تو

دیده را بر گردن دل بارها

فتنه را در عالم آشوب و شور

[...]

جهان ملک خاتون

صبر می باید دلا در کارها

با تو گفتم این حکایت بارها

در ره عشق و بیابان فراق

صبر می باید تو را خروارها

بس گنه دارم ز کردارم مپرس

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه