گنجور

 
ملک‌الشعرا بهار

خوشا فصل بهار و رود کارون

افق از پرتو خورشید گلگون

ز عکس نخل‌ها بر صفحهٔ آب

نمایان صدهزاران نخل وارون

دمنده کشتی «کلگا»‌ی زیبا

به‌دریا، چون‌ موتور بر روی هامون

قطار نخل‌ها از هر دو ساحل

نمایان گشته با ترتیب موزون

چو دو لشگر که بندد خط زنجیر

به قصد دشمن از بهر شبیخون

شتابان کف به سطح آب صافی

چو بر صرح ممَرد درَ مکنون

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ناصرخسرو

که پرسد زین غریب خوار محزون

خراسان را که بی‌من حال تو چون؟

همیدونی چو من دیدم به نوروز؟

خبر بفرست اگر هستی همیدون

درختانت همی پوشند مبرم

[...]

باباطاهر

اگر دستم رسد بر چرخ گردون

از او پرسم که این چون است و آن چون

یکی را می‌دهی صد ناز و نعمت

یکی را نان جو آلوده در خون

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از باباطاهر
انوری

درآمد موکب عید همایون

که بر صاحب مبارک باد و میمون

سپهر مجد مجدالدین که شاهان

ز مجدش ملک را کردند قانون

عدو بندی که کلکش در دهاده

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه