چون به پشت آسمانپیما برآمد پای من
آسمانی گشت طبع آسمانپیمای من
عاقبت هم خود به سوی آسمان پویا شدم
بس که پویا گشت از آن سو فکرت جویای من
عاقبت این دل مرا چون خویشتن شیدا نمود
اینت فرجام هوسهای دل شیدای من
گر دل اندر وای بودم نک تن اندر وا شدم
بر تن دروای من ره زد دل دروای من
من پیمبروار کردم نیت معراج و گشت
جنبجنبان زیر پا خنگ برقآسای من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تجربیات و تمایلات روحی و معنوی خود اشاره میکند. او ابتدا از اوج گرفتن و رسیدن به آسمان صحبت میکند که نشانهای از تعالی و رشد فکری اوست. شاعر به این نکته میپردازد که پس از رسیدن به این آسمان معنوی، دل او نیز دگرگون شده و به شیدایی میرسد. او به نوعی درگیر هوسها و افکار خود شده و این فرایند او را به تحرک و پویایی درونی دعوت میکند. در نهایت، شاعر به نیت خود برای رسیدن به معراج و بالاتر رفتن از حد و مرزهای جسمی اشاره میکند که نتیجه آن، آگاهی و تلاطم فکری اوست.
هوش مصنوعی: زمانی که پای من به آسمانپیما رسید، اندیشه و احساس من نیز معلق و بلندپروازانه شد.
هوش مصنوعی: در نهایت، به دلیل تفکر و تلاش پیوستهام، به سوی آسمان روحی و معنوی رسیدم، زیرا تفکر من باعث حرکت و تحرک عمیقی شد.
هوش مصنوعی: در نهایت این دل من را مانند خودم دیوانه و شیدا کرد، اینجا نتیجهی آرزوها و خواستههای دل سرکش من نمایان شد.
هوش مصنوعی: اگر دل من در عشق غرق شده بود، اکنون فقط جسمی در اسارت آن عشق هستم. دل من در این عشق راهی پیدا کرد که مرا فریب دهد.
هوش مصنوعی: من با نیتی چون پیامبران به سفر معراج رفتم و زیر پایم، جرقههایی پرسرعت در حال حرکت بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آب و سنگم داد بر باد آتش سودای من
از پری روئی مسلسل شد دل شیدای من
نیستم یارا که یارا گویم و یارب کنم
کآسمان ترسم به درد یارب و یارای من
دود آهم دوش بابل را حبش کرده است از آنک
[...]
پرده بردار ای حیات جان و جان افزای من
غمگسار و همنشین و مونس شبهای من
ای شنیده وقت و بیوقت از وجودم نالهها
ای فکنده آتشی در جمله اجزای من
در صدای کوه افتد بانگ من چون بشنوی
[...]
آن شهنشاهم که از نطق «هی العلیا»ی من
ما سوی الله نقطه ای آمد به زیر پای من
آفتاب وحدتم من زان که در صبح طلوع
کثرت ذرات شد پیدا ز نور رای من
اتحاد عین و غین عالم سر حروف
[...]
ماه من چون آگهی از ناله شبهای من
رحمتی کن بر دل بیچاره شیدای من
زآتش سودایت ای شمع جهان افروز دل
سوختم پروانه وار و نیستت پروای من
گر ز روی لطف خاکپای خود خوانی مرا
[...]
با وجود وصل شد زندان حرمان جای من
برکنار آب حیوان تشنهٔ مردم وای من
باغبان کاندر درون بر دست گلچین گل نزد
دست منعش در برون صد تیشه زد بر پای من
سایه بر هر کس فکند الا من دوزخ نصیب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.