عید شاداب درختیست که تا سال دگر
از گل و میوۀ او بوی همی یابی و بر
بوی آن گل بترازد چو خرد کار دماغ
بر آن میوه بتازد چو خرد سوی جگر
زین گل و میوه همان به که یکی گیرد بار
زین گل و میوه چه گویی که چه باشد خوشتر؟
عید را دستخوش خویش گرفتیم و ازو
میوه و گل بجزین گونه نخواهیم دگر
ما برینیم و برین نیز بپرسیم از شاه
شاه ما نیز همانا که برینست مگر
عید هر سال برآورد و برآورد امسال
خلعت شاه منست ، آن ملک شیر شکر
اصل تأیید و بزرگی و سعادت بادت
خلعت خسرو دارا دل افریدون فر
هفت چیزست کجا رتبت مردست ازو :
کله و اسب و قبا ، گرز و کمر ، تیغ و سپر
ملک شرق بیاراست بدین هفت ترا
چون ترا دید بدین رتبت مردی در خور
ز انکه در بزم سرافراز کلاهی و قبا
ز آنکه در رزم فرازندۀ تیغی و کمر
خواست تا اسب ترا بنده بود باد صبا
خواست تا ساز ترا بوسه دهد شمس و قمر
گر ملک بود مراد تو که آید بهری
آمد آن شاه کنون ، ز آنچه بجستی برخور
ای گه عشرت تو بزم ترا فتنه روان
وی گه کوشش تو رزم ترا بنده جگر
ای بهنگام سخاوت چو بتابی خورشید
وی بهنگام قساوت چو بسوزی آذر
حرکات تو گه رزم سبک روح چو سیم
سکنات تو گه بزم گرانبار چو زر
ای سوی لشکر بدخواه شتابان کشتی
وی گه حملۀ بدخواه درنگی لنگر
نیک دانی که بیک ساعت این نظم رهی
دوش ، برپای ، همی گفت ، شراب اندر سر
عذر من بنده ازین نظم سبک مایه بخواه
تا بشعری شکنم تازه بفردا دفتر
تا نیاید بگه فصل زمستان نیسان
نا نیاید بگه ماه حزیران آذر
هم چنین شاد و دل افروز همی باش بکام
یک تن از لشکر تو بر همه خصمان لشکر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، عید به عنوان نماد شادابی و خرمی درختی توصیف شده که تا سال آینده، عطر گلها و میوههایش احساس میشود. شاعر به زیبایی و خوشی این گل و میوه اشاره میکند و بیان میکند که بهترین چیز این است که از آن بهرهمند شویم.
شاعر بر اهمیت عید و ارتباط آن با شاه تأکید میکند و به عنوان نشانهای از بزرگی و سعادت، خلعت شاه را میستاید. هفت ویژگی برای تعالی و رتبه مردان ذکر شده که شامل کله، اسب، قبا، گرز، کمر، تیغ و سپر است.
در ادامه، شاعر خصوصیات نبرد و بزم را مقایسه کرده و به توصیف حرکات شجاعانه و سخاوت شاه میپردازد. شعر به یک پیغام نهایی ختم میشود که نشاندهندهی آرزوی شاعر برای شادی و موفقیت همیشگی است.
هوش مصنوعی: روز عید مثلی است مانند درختی که تا سال بعد میتوانی عطر گلها و میوههایش را احساس کنی.
هوش مصنوعی: بوی آن گل به خوبی حس میشود و وقتی عقل به آن میوه توجه میکند، به سمت دل جذب میشود.
هوش مصنوعی: از این گل و میوه بهتر است که یکی از آنها را بچیند و بهرهبرداری کند. دیگر اینکه از این گل و میوه چه میتوان گفت که چه چیز میتواند خوشتر باشد؟
هوش مصنوعی: ما عید را به دست خود آوردیم و جز میوه و گل از او چیزی نمیخواهیم.
هوش مصنوعی: ما در اینجا هستیم و اگر سؤالی از پادشاه داشته باشیم، باید از خود او بپرسیم، زیرا او نیز در همین جا حضور دارد.
هوش مصنوعی: هر سال عید برپا میشود و امسال نیز عیدی ویژه وجود دارد که هدیهای از سوی سلطانی دوستداشتنی و شیرین است.
هوش مصنوعی: شکوه و عظمت و خوشبختی تو، همچون لباسی است که به پادشاهی از خاندان خسرو و به دل افریدون تقدیم شده است.
هوش مصنوعی: هفت چیزی وجود دارد که مقام و ارزش یک مرد به آنها بستگی دارد: سر، اسب، لباس، باتوم، کمربند، شمشیر و سپر.
هوش مصنوعی: پادشاه شرق با عظمت و زیبایی خود، هفت پسرش را به خاطر تو آراست؛ زیرا وقتی او تو را در این رتبه و مقام مردی شایسته دید، تصمیم به این کار گرفت.
هوش مصنوعی: این بیت به گونهای بیان میکند که فردی که در مجالس خوشگذرانی و میهمانیها با شمایل زیبا و لباسهای شیک حضور دارد، از آن کسی که در میدان نبرد دارای سلاح و قدرت است، برتری ندارد. در واقع، اشاره به این است که زیبایی ظاهری و مقام اجتماعی در مقایسه با توانایی و شجاعت در مواجهه با چالشها، ارزشی ندارد.
هوش مصنوعی: میخواست که باد ملایم، اسب تو را نفس بکشاند و خورشید و ماه ساز تو را بوسه بزنند.
هوش مصنوعی: اگر خواستهات برآورده شود و به مقام سلطنت برسی، باید از چیزهایی که از آنها دوری جستهای، استفاده کنی و به آنها رجوع کنی. اکنون فرصتی برای تو فراهم شده است.
هوش مصنوعی: ای لحظههای شادی تو، در میخانهات شوری برپا میشود، و در لحظههای تلاش تو، جنگ و نبردی در دل عاشقانهام شکل میگیرد.
هوش مصنوعی: ای پادشاهی که در زمان بخشش مانند خورشید درخشان هستی و در هنگام سختگیری مانند آتش میسوزی.
هوش مصنوعی: زمانی که تو در میادین جنگ به نرمی و سبکی حرکت میکنی، همچون روحی آزاد و سبکبال به نظر میرسی. و در زمانهایی که در مجالس عیش و خوشی حضور داری، بزرگی و شکوه تو مانند زر و طلا خودنمایی میکند.
هوش مصنوعی: به سوی دشمنان سریعاً حرکت کن و در زمان حمله آنها لحظهای درنگ نکن، مانند کشتیای که لنگرش را در آب نیندازد.
هوش مصنوعی: به خوبی میدانی که در یک لحظه از شب گذشته، وقتی که بیدار بودم، دربارهی شراب و خوشیها حرف میزدم.
هوش مصنوعی: من از تو میخواهم که به خاطر این شعر سادهام عذر مرا بپذیری، تا روز آینده شعری جدید و بهتر بنویسم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که فصل زمستان نیاید، هیچکس نمیتواند بگوید که ماههای دیگر چه زمانی خواهند آمد.
هوش مصنوعی: به همین شیوه شاد و خرم باش، زیرا خوشحالی تو نسبت به یک نفر از سپاه تو، بر تمام دشمنان سپاه برتری دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از خضاب من و از موی سیه کردن من
گر همی رنج خوری، بیش مخور، رنج مبر!
غرضم زو نه جوانی است؛ بترسم که زِ من
خردِ پیران جویند و نیابند مگر!
رمضان رفت و رهی دور گرفت اندر بر
خنک آن کو رمضان را بسزا برد بسر
بس گرامی بود این ماه ولیکن چکنم
رفتنی رفته به و روی نهاده بسفر
سبکی کرد و بهنگام سفر کرد و برفت
[...]
طرب افزای بهار آمد و نوروز رسید
باز باید شد بر راه طرب پیش بهار
دستهها بسته به شادی بر ما آمدهای؟
تا نشان آری ما را ز دل افروز بهار؟
ای دلارام و دل آشوب و دلاویز پسر
عهد کرده بوفا با من و نابرده بسر
غم عشق تو روانم بلب آورده بلب
درد هجر تو توانم بسر آورده بسر
شمنان چون تو ندیدند و نبینند صنم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.