ای خم چرخ از خم ابروی تو
آفتاب و ماه عکس روی تو
تا به کوی عقل و جان کردی گذر
معتکف شد عقل و جان در کوی تو
کی دهد آن را که بویی دادهای
هر دو عالم بوی یکتا موی تو
در میان جان و دل پنهان شدی
تا نیاید هیچکس ره سوی تو
چون تویی جان و دلم را جان و دل
من ز جان و دل شدم هندوی تو
عشق تو چندان که میسوزد دلم
می نیاید از دلم جز بوی تو
پشت گردانید دایم از دو کون
تا ابد عطار در پهلوی تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و رازآلودگی معشوق اشاره دارد. شاعر از خم ابروی معشوقش سخن میگوید و اینکه چگونه زیبایی او تأثیر بسزایی بر آفتاب و ماه دارد. او به این نکته اشاره میکند که عقل و جانش در عشق معشوق محبوس و معتکف شدهاند. بوی معشوق طوری دلربا است که تمام جهان را سرشار از عطر خود کرده و برای دیگران به سختی قابل دسترسی است. شاعر احساسات عمیق خود را نسبت به معشوق بیان کرده و به شدت تحت تأثیر عشق او قرار دارد. او حتی از خود میگوید که به مانند یک هندو فقط در پی محبت معشوق است و در نهایت به یک نوع پیوستگی ابدی با او اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ای چرخِ فلک، از ناز و جاذبهی ابروی تو، خورشید و ماه همواره در مقابل زیبایی تو، فقط بازتابی از چهرهات به حساب میآیند.
هوش مصنوعی: وقتی که به مسیر عقل و روح عبور کردی، عقل و روح نیز در آستانهی تو جای گرفتند.
هوش مصنوعی: کیست که به تو عطری بخشیده است، در حالی که هر دو جهان تنها بوی موهای تو را استشمام میکنند؟
هوش مصنوعی: در دل و جان من مخفی شدهای تا هیچکس نتواند به سمت تو بیاید.
هوش مصنوعی: تو برای من همانند جان و دل هستی و من نیز به خاطر تو تمام وجودم را به تو تقدیم کردهام.
هوش مصنوعی: عشق تو چنان مرا میسوزاند که هیچ چیزی جز بوی تو از دل من خارج نمیشود.
هوش مصنوعی: در هر لحظه، از دو عالم تا ابد، عطار همواره در کنار توست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ببرده آب آتش روی تو
عالمی در آتشند از خوی تو
مشک و می را رنگ و مقداری نماند
ای نه مشک و می چو روی و موی تو
چشمکانت جاودانند ای صنم
[...]
ترک من ای من سگ هندوی تو
دورم از روی تو دور از روی تو
بر لب و چشمت نهادم دین و دل
هر دو بر طاق خم ابروی تو
من به گردت کی رسم چون باد را
[...]
ای شب تاری غلام موی تو
روز روشن پیشکار روی تو
چاکر روز و شبم تا روز و شب
نایبند از روی تو وز موی تو
بنده موی تو دلهای جهان
[...]
پشت پایی زد خرد را روی تو
رنگ هستی داد جان را بوی تو
گشته چون من کشتهای زنار دار
جان عیسی در صلیب موی تو
از پی خونریز جان خاکیان
[...]
ای جهانی پشت گرم از روی تو
میل جان از هر دو عالم سوی تو
صد هزاران آدمی را ره بزد
مردم آن نرگس جادوی تو
لاابالیوار خوش بر خاک ریخت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.